گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد يازدهم
بخش دوم: سوره ي حجر



اشاره
ایمان به خدا از طریق مطالعه در اسرار آفرینش معاد و فرجام عذابآلود کافرانص: 107
اول:سیماي سوره ي حجر
اشاره
سیماي سورهي حجر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز شمارگان: سورهي مبارك حجر داراي 99 آیه و
654 کلمه و 2760 حرف است. نزول: این سوره که در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردید، پنجاه و سومین سوره
در ترتیب نزول (بعد از سورهي یوسف و قبل از سورهي انعام) است و در چینش کنونی قرآن، پانزدهمین سوره به شمار میآید. نام:
است و از نام سرزمین قوم ثمود گرفته شده که منطقهاي بین مدینه و شام بوده است و در آیات 80 تا 84 « حِجْر » تنها نام این سوره
این سوره مطالبی دربارهي اصحاب حجر (قوم صالح: ثمود) بیان شده است.
فضایل
در مورد فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله حکایت شده: هر کس سورهي حجر را تلاوت کند، به تعداد هر
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 108 تذکر: البته این گونه ثوابها براي کسانی «1» . مهاجر و انصار، حَسَ نه به او عطا خواهد شد
است که این سورهها را تلاوت و به مضمون آن عمل کنند؛ یعنی شرایط لازم را براي این ثوابها به دست آورند. ویژگی:
در این سوره است. « فأَسْقَیْناکُموه » طولانیترین کلمهي قرآن، یعنی واژهي
اهداف
اهداف کلی سورهي حجر را میتوان این گونه بر شمرد: 1. توجه به مبدأ آفرینش و ایمان به خدا از طریق مطالعه در اسرار آفرینش؛
2. مسئلهي معاد و فرجام هولناکی که در انتظار کافران است.
مطالب
مطالب مهمی که در این سوره به چشم میخورند عبارتاند از: الف) عقاید: 1. عرضهي بخشی از آیات و نشانههاي خدا در عالم
، هستی؛ 2. هشدار در مورد قیامت و کیفر بدکاران؛ 3. بیان اهمیت و عظمت قرآن کریم و محافظت الهی آن از تحریف (در آیات 1
9 و 87 ). ب) مطالب اخلاقی: 1. انذار و بشارت و اندرزهاي مؤثر و تشویقهاي جالب؛ 2. دعوت به صبر و مقاومت. تفسیر قرآن مهر
2. داستان قوم لوط و سرکشی و عذاب آنها (در آیات ؛(57 - جلد یازدهم، ص: 109 ج) داستانها: 1. داستان ابراهیم (در آیات 51
4. داستان اصحاب حجر یا قوم ثمود که همان قوم صالح پیامبر خدایند (در آیات ؛( 3. داستان اصحاب ایکه (در آیه 78 ؛(79 -57
42 ). د: مطالب فرعی: 1. بیان تهمتهایی که به پیامبران الهی - 5. داستان آفرینش آدم و سرکشی ابلیس (در آیات 26 ؛(80 -84
2. اشارهاي علمی به لقاح ابرها و گیاهان توسط باد (در آیهي 22 ). ***؛(6 - میزدند (در آیات 11
صفحه 33 از 115
ص: 111
دوم:محتواي سوره ي حجر
قرآن روشنگر
خداي متعال در آیهي اول سورهي حِجر با اشاره به عظمت قرآن و صفات آن میفرماید: 1. الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِینٍ
الف، لام، را، آن آیات کتاب [الهی ، و قرآنی روشنگر است. نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعه ذیل آیهي اول سورهي
بقره سخن گفتیم؛ یکی از احتمالات در مورد این حروف آن است که قرآن از حروف سادهي الفبا تشکیل شده است، پس اگر
میتوانید مثل آن را بیاورید. آري؛ این نشانهي اعجاز قرآن است که با این مصالح معمولی الفباي عربی، چنین محصول بینظیري
استفاده « آن » به معناي « تلک » که اشاره به نزدیک است از واژهي « هذه » پدید آمده است. 2. در این جا براي اشاره به قرآن به جاي
اگر آن مقام اجازه » : شده است و این واژه براي بیان عظمت آیات قرآن است؛ همان طور که در حضور شخص بزرگ میگوییم
قراین مؤید » یا « پیوسته » است و نیز ممکن است به معناي « جمع شده » و یا به معناي « خواندنی » به معناي « قرآن » .3 «1» «. دهند
که البته عظمت را نیز «1» بیان اینص: 112 واژه پس از کتاب، براي تأکید است «2» . باشد « یکدیگر
آمده است؛ یعنی آیات قرآن واضح و روشن و روشنگر حق از باطل « آشکار و روشنگر » به دو معناي « مُبین » 4. واژهي «2» . میرساند
است. آموزهها و پیامها: 1. قرآن معجزهي باعظمتی است که هم نوشته شده و هم خواندنی است. 2. از نوشتهها، روشنگريها و
. خواندن قرآن بهره بجویید. *** قرآن کریم در آیهي دوم سورهي حجر به آرزوي دست نایافتنی کافران اشاره کرده، میفرماید: 2
رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ کَانُواْ مُسْلِمِینَ چه بسا، کسانی که کفر ورزیدند، مسلمان بودنشان را آرزومندند. نکتهها و اشارهها: 1. در
مورد این آیه مفسران قرآن دو تفسیر ارائه کردهاند: الف) آیه مربوط به روز رستاخیز است که کافران آثار شوم کارهاي خویش و
ب) هم اکنون در دنیا برخی کافران به حقانیّت اسلام «. بهشتی شدن مسلمانان را میبینند، آرزو میکنند، که اي کاش مسلمان بودند
پی بردهاند و در دل آرزو میکنند که اي کاش مسلمان بودند، ولی به خاطر شرایط اجتماعی یاص:
113 منافع مادي رسماً مسلمان نمیشوند. البته منافاتی ندارد که آیه به هر دو معنا اشاره داشته باشد؛ یعنی گروهی از کافران در دنیا
2. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت .«1» و آخرت آرزوي اسلام میکنند، ولی در هر صورت نمیتوانند مسلمان شوند
در این هنگام است «. جز مسلمانان داخل بهشت نمیشوند » شده که در روز رستاخیز کسی صدا میزند و همهي مردم میشنوند که
آموزهها و پیامها: 1. کافران روزي بیدار میشوند و آرزوي بازگشت «2» . که سایر مردم آرزو میکنند که اي کاش مسلمان بودند
میکنند که دیر است. 2. آموزهي آیه براي کافران آن است که تا دیر نشده مسلمان شوید. *** قرآن کریم در آیهي سوم سورهي
حجر با اعلام رها کردن کافران در خوردن و آرزو کردن، به آنان هشدار داده، میفرماید: 3. ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ
فَسَ وْفَ یَعْلَمُونَ رهایشان ساز تا بخورند، و بهره گیرند، و آرزو [ها] سرگرمشان سازد، پس بزودي خواهند دانست. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیه کافران را به حیواناتی تشبیه کرده که جز خوردن و لذّت بردن هدفی ندارند و در آرزوهاي بلند و خیالات
. خود غوطهورند. خدا نیزص: 114 آنان را به حال خود رها میسازد، تا به راه خود ادامه دهند. 2
خداوند همهي انسانها را به وسیلهي فرستادن پیامبران و کتابهاي آسمانی راهنمایی میکند، اما چنانچه گروهی سرکشی کنند و
راه کفر و گناه و لجاجت را در پیش گیرند، آنان را رها میسازد؛ همانند پزشکی که از بهبودي بیمار خود ناامید میشود و او را
رها میسازد. 3. آرزو و امید یکی از عوامل حرکتآفرین در زندگی بشر است و اگر یک روز مردم آرزو و امید نداشته باشند،
دلها میمیرد و شعلهي فعالیت و تلاش خاموش میشود. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که فرمودند: امید
صفحه 34 از 115
4. در «1» . مایهي رحمتِ امت من است. اگر آرزوها نبود، هیچ مادري فرزند خود را شیر نمیداد و هیچ باغبانی نهالی نمیکاشت
اسلام برخی آرزوها مورد نکوهش قرار گرفته است؛ همچون آرزوهاي دور و دراز، آرزوي بیش از عمل یا بدون عمل و آرزوي
سرگرم کننده و یا آرزومندي نسبت به افراد بد و کارهاي بد. آري همان طور که آرزوي معقول امیدآفرین است، آرزوهاي طولانی
و خیالبافانه عامل غفلت از حق و سرگرمی انسان میشود و او را از زندگی و هدف نهایی به کلی بیگانه میسازد؛ همچون باران
رحمت که اگر از حد بگذرد، مایهي سیل و نابودي بشر میشود. 5. در حدیثی از امام علی علیه السلام حکایت شده که فرمودند:
اي مردم! بیشترین چیزي که از آن بر شما میترسم دو چیز است: پیروي از هواي نفس و آرزوهاي دراز؛ چرا که پیروي از تفسیر
آموزهها و پیامها: «1» . قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 115 هوسها شما را از حق بازمیدارد، و آرزوي دراز آخرت را از یادها میبرد
1. گاهی خدا افراد را رها میسازد تا با اعمال ناپسند خویش گرفتار عذاب الهی شوند. 2. انسانهاي حیوان صفت بیارزش هستند،
آنها را رها کنید تا به خوراك و لذتطلبی خود مشغول شوند. *** قرآن کریم در آیات چهارم و پنجم سورهي حجر به تاریخ
معیّن هلاکت ملتها اشاره کرده، میفرماید: 4 و 5. وَمَآ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَۀٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ* مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّۀٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ
و (اهل) هیچ آبادي را هلاك نکردیم مگر در حالی که براي آن، (مدّتِ) نوشته شده معینی بود.* هیچ ملتی از سرآمد (عُمر) ش
پیشی نمیگیرند؛ و تأخیر نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات با توجه به آیهي قبل به این سنت و قانون الهی اشاره شده
است که خدا به ملتهاي سرکش به قدر کافی مهلت میدهد و حجت را تمام میکند؛ سپس در زمان مشخصی حوادث دردناك و
یعنی پایان مدت عمر انسانها و ملتها، که دو گونه است: گاهی غیر حتمی « اجل » . بلاها را پی در پی بر آنان فرود میآورد. 2
است که به وسیلهي دعا و صدقه و کارهاي خیر تغییر میکند وص: 116 گاهی سرنوشت حتمی است
در این آیه به اجل حتمی و زمان قطعی نابودي ملتها اشاره شده است. 3. همانطور که افراد داراي اجل «1» . که تغییرناپذیر است
هستند، شهرها و ملتها نیز اجل معینی دارند؛ یعنی زمان مرگ اجتماعی ملتها و مردم شهرها و آباديها نیز مشخص شده است.
البته این به معناي جبر تاریخی نیست، بلکه بدان معناست که زندگی جمعی بشر تابع قوانین و سنتهاي الهی است، که از ارادهي
جمعی انسانها سرچشمه میگیرد. براي مثال، اگر جامعهاي به طرف دانش، ایمان، وحدت و توحید گام نهد، به سعادت میرسد و
چنانچه به طرف فساد، فحشا، اختلاف، جهل و شرك پیش رود، به هلاکت میافتد؛ پس طبق این قانون، زمان مرگ ملتها را
میتوان پیشبینی کرد. 4. این گونه آیات به فلسفهي بیان تاریخ پیشنیان در قرآن اشاره دارد؛ یعنی به سرنوشت هلاکتبار ملتهاي
گذشته نظر کنید و از آن عبرت بیاموزید و تا مهلت اصلاح و بازگشت باقی است، از فرصت استفاده کنید و راه توبه و بازگشت را
در پیش بگیرید. آموزهها و پیامها: 1. شهرها و ملتها داراي مرگ و حیات اجتماعی هستند. 2. جامعه و تاریخ قانون و زمانبندي
دارند (آنها را کشف کنید و بدانها توجه نمایید). 3. اگر مرگ حتمی ملتی فرا برسد تغییر نمیکند (پس قبل از آن به فکر اصلاح و
توبه باشید). ***ص: 117 قرآن کریم در آیهي ششم سورهي حجر به نسبت دادن تهمت جنون به
اي» : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 6. وَقَالُواْ یأَیُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ و (کافران) گفتند
کسی که آگاه کننده [: قرآن بر او فرود آمده، قطعاً تو دیوانهاي! نکتهها و اشارهها: 1. تهمت زدن کافران به پیامبر اکرم صلی الله
شروع کردند و نام آن حضرت را نبردند که نوعی بیادبی به « اي کسی که » علیه و آله کاملًا گستاخانه بوده؛ زیرا از طرفی با خطاب
و نیز با دو تأکید (انْ و لام) به صورت « ذکر بر او نازل شده » : ساحت پیامبر صلی الله علیه و آله بود و با لحنی ریشخندآمیز میگفتند
.2 «1» . قطعی به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت جنون میدادند. همهي اینها حکایت از جسارت و گستاخی کافران داشت
یکی از سلاحهاي قدیمی مخالفان پیامبران بود. از طرفی آنان هنگامی که « جنون » در اصل به معناي جنزده است و تهمت « مجنون »
در برابر خردمندي فرزانه و متصل با وحی، حضرت محمد صلی الله علیه و آله قرار میگرفتند و افکار و کردار ایشان را با عقل
کوچک و ناتوان خود میسنجیدند، به این نتیجه میرسیدند که آن حضرت مجنون است. آنان میدیدند که پیامبران از همهي دنیا
صفحه 35 از 115
و منافع و حتی جان خویش در برابر هدف معنوي خود میگذرند، و این ایثار و جاننثاري در نظر کافران چیزي جز دیوانگی نبود.
تفسیر «2» . آنان نوآوريهاي پیامبران و مبارزهي آنها با سنتهاي غلط نیاکانشان را برنمیتافتند و آن را نوعی جنون میپنداشتند
قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 118 و گاهی نیز سردمداران کفر براي جلوگیري از گرایش مردم به سوي پیامبران به آنها تهمت جنون
میزدند تا کسی به سخنان حقّ آنها گوش نسپارد. 3. کافران سرچشمهي سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را وحی الهی
و از تعبیر مجنون «1» «. خدا بر او نازل کرده است » استفاده میکردند، نه از تعبیر « بر او نازل شده » نمیدانستند؛ و از این رو از تعبیر
همان طور که عربهاي جاهلیت «2» ؛ میدانستند « جنها » استفاده میشود که آنان سرچشمهي وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله را
میگفتند: شاعران تحت تأثیر جنها شعر میگویند. آموزهها و پیامها: 1. مبلغان و رهبران الهی آماده باشند که آماج تهمتهاي
گستاخانهي مخالفان قرار میگیرند. 2. رساندن وحی الهی در نظر کافران جنون به شمار میآید. *** قرآن کریم در آیات هفتم و
هشتم سورهي حجر به بهانهجویی کافران در مورد آوردن فرشتگان و پاسخ الهی به آنان اشاره کرده، میفرماید: 7 و 8. لَّوْ مَا تَأْتِینَا
بِالْمَلئِکَ ۀِ إِن کُنتَ مِنَ الصدِقِینَ* مَا نُنَزِّلُ الْمَلئِکَ ۀَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا کَ انُواْ إِذاً مُّنظَرِینَ اگر از راستگویانی، چرا فرشتگان را نزد ما
ما]ص: 119 فرشتگان را، جز به حق فرو نمیفرستیم، و در آن هنگام (که فرود آیند) ] *«!؟ نمیآوري
دیگر مهلت داده نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله معجزات متعددي را مشاهده کرده بودند
و بزرگترین معجزه، یعنی قرآن، در مقابل آنان بود که آنها را به مبارزه براي آوردن مِثل آن فرا میخواند. از این جا روشن
میشود که درخواست فرود آمدن فرشتگان بهانهاي بیش نبود و اگر معجزات دیگري نیز براي آنان آورده میشد، باز هم ایمان
نمیآوردند. 2. در ذیل آیهي دوم بیان شده که اگر فرشتگان فرود میآمدند، دیگر به کافران مهلت داده نمیشد؛ زیرا اگر آنان
فرشتگان را به صورت حسّی مشاهده میکردند، حجت تمام و همهي بهانهها قطع میشد و در آن صورت دیگر مهلت دادن معنا
که در « نزول فرشتگان به حق » نداشت و اگر کافران ایمان نمیآوردند، با عذاب الهی مجازات میشدند. 3. مفسران قرآن در مورد
این آیه به آن اشاره شده، چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) ما فرشتگان را تنها براي آشکار شدن و اثبات حق فرو میفرستیم، نه براي
ب) منظور از حق، همان مجازات دنیوي است؛ یعنی ما فرشتگان را تنها براي نابودي و عذاب کافران «1» . بهانهجوییهاي کافران
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: «3» . زیرا کافران پس از نزول فرشتگان لجاجت میکنند و در نتیجه نابود میشوند «2» ؛ میفرستیم
120 البته ممکن است این آیه به هر دو تفسیر اشاره داشته باشد. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی و مبلغان دینی منتظر بهانهجویی
مخالفان باشند. 2. فرشتگان بر اساس حق فرود میآیند، نه بر اساس هوس افراد. 3. اگر حجت تمام شود، به کافران مهلت داده
نمیشود. *** قرآن کریم در آیهي نهم سورهي حجر به تحریف ناپذیري قرآن اشاره کرده، میفرماید: 9. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا
به « ذِکر » . لَهُ لَحفِظُونَ در حقیقت ما خود، آگاه کننده (: قرآن) را فرو فرستادیم، و قطعاً ما پاسداران آن هستیم. نکتهها و اشارهها: 1
و در این جا به معناي قرآن است؛ چون قرآن حقایق هستی را به یاد انسان میآورد و به او تذکر میدهد که به یاد « یادآوري » معناي
تفسیر «1» . نعمتهاي خدا، قیامت و تاریخ و فطرت خود باشد. این واژه در آیهي ششم همین سوره نیز به معناي قرآن آمده بود
تا روشن سازد که «1» 2. در این آیه با چند واژهي تأکید، بر محافظت قرآن تأکید شده است قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 121
ارادهي حتمی خدا بر آن است که قرآن را پاسداري نماید. 3. مقصود از حفظ قرآن، پاسداري از آن در برابر تغییر، تحریف، زیاده
و نقصان آیات آن، یا محافظت در برابر نابودي تا پایان جهان و یا حفظ آن در برابر منطقهاي گمراهکنندهي ضد قرآن است. البته
4. مسئلهي تحریفناپذیري قرآن مورد «2» . ممکن است همهي این معانی مقصود آیه باشد و خدا قرآن را از هر نظر پاسداري کند
و بزرگان شیعه، همچون شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ صدوق، طبرسی، «3» اتفاق علماي شیعه و اهل سنت است
5. قرآنی که فعلًا در دسترس مسلمانان است، «4» . کاشف الغطاء و بسیاري از محققان معاصر شیعه این مطلب را تصریح کردهاند
نه چیزي از آن کم شده و نه آیهاي بدان اضافه شده است. مهمترین دلایل این مطلب عبارتاند از: الف) تواتر قرآن؛ یعنی در طول
صفحه 36 از 115
قرنها و عصرها، همیشه عدهي زیادي از مسلمانان قرآن را حفظ و بازخوانی کرده و به همین صورت فعلی، از پیامبر صلی الله علیه و
آله، از راههاي مختلف حکایت کردهاند. ب) آیات قرآن، همچون آیهي نهم سورهي حجر، که بر حفظ قرآن تأکید تفسیر قرآن
مهر جلد یازدهم، ص: 122 میکند. این یکی از پیشگوییهاي قرآن است که تحقق یافته است. ج) نوشته شدن قرآن توسط حدود
د) دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و «1» . چهل نفر از نویسندگان وحی در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله
به طوري که آن را ثقل اکبر معرفی کردهاند که معیار «2» ، پیشوایان به همین قرآن موجود که در احادیث متعددي وارد شده است
آموزهها و پیامها: 1. قرآن براي همیشه محفوظ است و خدا ضامن سلامت آن «3» . سنجش احادیث درست از نادرست نیز هست
است. 2. نگران قرآن نباشید که خداحافظ آن است (و تحریف نخواهد شد). *** قرآن کریم در آیات دهم و یازدهم سورهي
حجر به فرستادگان الهی و واکنش ریشخندآمیز مخالفان در برابر آنان اشاره کرده، میفرماید: 10 و 11 . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی
شِیَعِ الْأَوَّلِینَ* وَمَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ و بیقین پیش از تو (نیز پیامبرانی) در میان گروههاي نخستین فرستادیم؛* و
که همخانوادهي « شِیَع » . هیچ فرستادهاي به سراغ آنان نمیآمد مگر این که همواره او را ریشخند میکردند. نکتهها و اشارهها: 1
است. پس « متابعت و پیروي » است و یا « انتشار وص: 123 تقویت » است، در اصل، به معناي « شیعه »
و «1» شیعه به کسانی گفته میشود که رهبر به وسیلهي آنها تقویت میشود، یا کسانی که پیرو رهبري (امام علی علیه السلام) هستند
در هر صورت این واژه دلالت بر نوعی همبستگی فکري و مکتبی دارد. 2. مسخره کردن پیامبران الهی انگیزههاي گوناگونی داشته
است؛ گاهی براي شکستن شخصیت پیامبران و متفرق کردن مردم حقجو و گاهی به خاطر زندگی ساده و فقیرانهي غالب پیامبران
بوده است و برخی از مخالفان که در برابر منطق نیرومند و سنتشکنیهاي پیامبران دلیلی نداشتند، به استهزا پناه میبردند. 3. این
آیه نوعی تسلّی و دلداري به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که در برابر ریشخندهاي مخالفان قرار گرفته بود و اشاره میکند
که تنها پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مورد استهزاي مخالفان قرار نگرفت، بلکه همهي رسولان الهی مورد ریشخند بودهاند.
آموزهها و پیامها: 1. ریشخند کردن رهبران دینی، روش مستمر مخالفان دین بوده است. 2. رهبران و مبلغان دینی خود را براي
واکنشهاي مسخرهآمیز مخالفان آماده کنند و دلسرد نشوند. ***ص: 124 قرآن کریم در آیات
. دوازدهم و سیزدهم سورهي حجر به تصرف الهی در قلبها و روش تاریخی مخالفان در بیایمانی اشاره کرده، میفرماید: 12 و 13
کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ* لَایُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّۀُ الْأَوَّلِینَ اینگونه این (قرآن) را در دلهاي خلافکاران راه میدهیم،*
در حالی که به آن ایمان نمیآورند؛ و روش پیشینیان (نیز چنین) گذشت. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات اشاره شده که خدا از
و در دلهاي آنها وارد مینماید، اما به خاطر عدم «1» راههاي مختلف، آیات قرآن را به مجرمان و مخالفان دین اسلام تفهیم میکند
. آمادگی آنها، مطالب قرآن جذب جانهایشان نمیشود؛ همچون غذاي نیکویی که معدهي ناسالم آن را جذب نمیکند. 2
وظیفهي مبلغان دینی، تنها رساندن مطالب به گوش مردم نیست، بلکه باید از همهي وسایل سمعی، بصري، قصه گویی، شعر، هنر و
ادبیات استفاده کنند تا مطالب حق را دلنشین کنند و در دلها نفوذ دهند. 3. موضعگیري باطلگرایان در برابر پیامبران و کفرورزي
آنها چیز تازهاي نیست؛ و این مطلب سابقهاي طولانی در تاریخ بشر دارد، پس نباید از عکس العمل منفی مخالفان هراس به دل راه
دهیم و یا ناامید شویم. آموزهها و پیامها: 1. خلافکاري و گناه نکنید که شما را از حقباوري و ایمان دور میسازد. 2. خدا پیام حق
را به عمق جان خلافکاران هم میرساند (تا حجّت بر آنان تمام شود.) 3. حق ناباوري یک روش تاریخی مخالفان است. *** تفسیر
قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 125 قرآن کریم در آیات چهاردهم و پانزدهم سورهي حجر با اشاره به انکار محسوسات توسط کافران
و لجاجت آنان میفرماید: 14 و 15 . وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَاباً مِّنَ السَّمَآءِ فَظَلُّواْ فِیهِ یَعْرُجُونَ* لَقَالُواْ إِنَّمَ ا سُکِّرَتْ أَبْصرُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ
ما فقط چشم بندي » : مَّسْحُورُونَ و اگر (بر فرض) دري از آسمان بر آنان میگشودیم و پیوسته از آن بالا میرفتند،* حتماً میگفتند
در این آیه همان جوّ اطراف زمین است که خارج « آسمان » نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از «! شدهایم؛ بلکه ما گروهی جادو زدهایم
صفحه 37 از 115
شدن از آن، به خاطر نیروي جاذبهي زمین، به سادگی ممکن نیست و اگر برفرض خدا راهی براي خروج از جوّ زمین براي کافران
و با چشم خود آن را مشاهده کنند، باز هم آن را انکار میکنند و ایمان نمیآورند و این «1» بگشاید، که در روز از آن عبور کنند
کمال لجاجت آنها را نشان میدهد. 2. مخالفان پیامبران آن قدر لجوج هستند که حتی معجزات محسوس را انکار میکنند و آن را
نوعی تردستی میدانند، بلکه از چشمبندي هم فراتر رفته و آن را نوعی سحر میدانند که بر اثر آن حواسّ انسان چیزهایی را بر
خلاف واقعیت توهم میکند. 3. انسان هنگامی که در جهل، باطل و شهوات غوطهور شد و به مرحلهي لجاجت رسید، دیگر قادر به
درك صحیح حقایق نیست، به طوري که محکمترین دلایل عقلی و حسّی را انکار میکند.ص: 126
آموزهها و پیامها: 1. از مخالفان اسلام توقع چندانی نداشته باشید؛ زیرا آنان آن قدر لجوج هستند که محسوسات را نیز انکار
میکنند. 2. مخالفان اسلام به دنبال معجزه و درك حقیقت نیستند و دلیل آوردن براي آنان بیفایده است (پس از مخالفت و
بهانهجویی آنان دلسرد نشوید). ***
نشانه هاي خدا
قرآن کریم در آیات شانزدهم تا هجدهم سورهي حجر به نعمتهاي الهی در پهنهي آسمان، مثل حفظ کردن آن از جاسوسان اشاره
18 . وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَآءِ بُرُوجاً وَزَیَّنهَا لِلنظِرِینَ* وَحَفِظْنهَا مِن کُلِّ شَیْطنٍ رَّجِیمٍ* إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ - کرده، میفرماید: 16
شِهَابٌ مُّبِینٌ و بیقین در آسمان برجهایی قرار دادیم، و آن را براي بینندگان آراستیم؛* و آن را از هر شیطان رانده شدهاي حفظ
در اصل به معناي « بُرُوج » . کردیم؛* مگر آن کس که دزدانه گوش فرا دهد و شهابی روشن او را دنبال کند. نکتهها و اشارهها: 1
ظهور است و از این روست که به ساختمانهاي بلند که بروز خاصی دارد، برج گفته میشود. ستارهشناسان نیز به منزلگاههاي
«1» . خورشید و ماه بُرج میگویند، که همان محل عبور خورشید و ماه از مقابل صورتهاي فلکی یا مجموعههاي ستارگان است
به معناي قصرهاي عالی است و بهص: 127 ستارگان نیز برج « بُروج » برخی مفسران نیز گفتهاند که
کنایه از وجود « بُروج » میگویند؛ چراکه ستارگان براي سیارات مثل منزلهایی براي ساکنان هستند. البته ممکن است در این جا
رهبران الهی و دانشمندان متعهد نیز باشد. 2. آسمان را براي بینندگان زینت داده و آراسته است، آري؛ منظرهي شاعرانهي آسمان
در شب، هر بینندهاي را به خود جذب میکند، ستارگانی که چشمک میزنند و برخی خیره خیره به ما نگاه میکنند، و
مجموعههایی که گویی با هم انجمنی ساختهاند و گاهی اشکال اعجابآمیزي به خود میگیرند. و از همه مهمتر زیباییهاي علمی
چرخ با این اختران، » آسمان و اسرار فراوان آن است که هزاران سال است کیهانشناسان را به خود مشغول کرده است. راستی که
به معناي آسمان است که در بسیاري از آیات قرآن به معناي همین آسمان حسّی و مادي « سَماء » 3. واژهي !« نغز و خوش و زیباستی
(جوّ زمین یا فضاي محل ستارگان، سیارات، منظومهي شمسی و کهکشانها) است، ولی گاهی در قرآن به معناي آسمان معنوي
به شعلهي « شِهاب » . که در این جا ممکن است این معنا نیز مقصود باشد. 4 «1» است که همان مقام قدس و عالم وجود برتر است
خارج شده از آتش و نیز به سنگهایی گفته میشود که در آسمان سرگرداناند و گاهی تحت تأثیر نیروي جاذبهي زمین قرار
میگیرند و به سوي آن کشیده و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، سوزان و شعلهور میشوند؛ گاهی خاکستر میشوند و به زمین
نمیرسند و گاهی قطعههایی از این سنگها به زمین میرسد. البته در این آیه ممکن است شهاب کنایه از امواج نیرومند علم و
در اصل به معناي هر موجود شرور و وسوسهگر و « شیطان » .5 تقواي دانشمندان متعهد باشد.ص: 128
متمرّد است، اما گاهی به معناي همان ابلیس میآید؛ یعنی موجود خبیثی که باعث لغزش حضرت آدم علیه السلام شد. و در این جا
و مفسران قرآن «1» 10 تکرار شده است - ممکن است هر دو معنا مقصود باشد. 6. مضمون این سه آیه در سورهي صافات آیات 6
الف) برخی مفسران همان معناي ظاهري آیه را پذیرفتهاند، که مقصود همین «2» . در مورد این آیات چند تفسیر ارائه کردهاند
صفحه 38 از 115
آسمان حسّی و همین شهابسنگهاي آسمانی است که در شب میبینیم و شیاطین همان موجودات خبیثی هستند که میخواهند به
آسمانها بروند و از اخبار ماوراي زمین مطلع شوند و براي دوستان زمینی خود جاسوسی کنند، اما شهابسنگها همچون تیري به
سوي آنها پرتاب میشوند و آنها را از رسیدن به هدف بازمیدارند. ولی برخی از مفسران این دیدگاه را ردّ میکنند؛ زیرا بر اساس
و این در حالی است که انسان از جوّ زمین عبور کرده و به کرهي ماه نیز رفته است و شهاب «3» ، نظریات فلکی قدیم است
مخصوص جوّ زمین است. ب) برخی مفسران این تعبیرات را کنایه و تشبیه و مثال براي روشن شدن حقایق غیر حسّی دانستهاند. و
مقصود از آسمان جایگاه فرشتگان و عالم ملکوت و ماوراي طبیعتص: 129 است که شیطانها
میخواهند به این آسمان برتر نزدیک شوند، تا از اسرار خلقت و حوادث آینده اطلاع یابند، ولی با انوار ملکوتی رانده میشوند.
ج) برخی مفسران آیات فوق را کنایه از انسانهایی دانستهاند که در زندگی مادي زمینی زندانی شدهاند و چشم خود را به «1»
جهان برتر نمیاندازند و به آواي آن گوش فرا نمیدهند و شهابهاي خودخواهی و شهوت و طمع و جنگهاي خانمانسوز آنها را
د) برخی مفسران برآناند که مقصود از آسمان در این جا آسمان حق، ایمان و معنویت «2» . از درك معانی والا محروم میسازد
است که همواره شیطانها و وسوسهگران میخواهند در این محدوده راه یابند و از طریق وسوسهها به دلهاي مؤمنان راستین و
حامیان حق نفوذ کنند، اما ستارگان آسمان حقیقت، یعنی رهبران الهی، همچون پیامبران و امامان و دانشمندان متعهد، با امواج
البته ممکن .«3» نیرومند علم و تقوا و قلم و زبان، بر آنان هجوم میبرند و آنها را از نزدیک شدن به آسمان معنویت بازمیدارند
است آیه داراي بطن و معانی مختلفی باشد و برخی به صورت کنایه و مثال باشند؛ پس مانعی ندارد که مقصود آیه چند تفسیر اخیر
باشد، هر چند تفسیر دوم و چهارم مناسبتر به نظر میرسد. 7. از برخی احادیث استفاده میشود که ممنوع شدن شیاطین از صعود
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 130 به آسمانها و رانده شدن آنها به وسیلهي شهابها، از هنگام تولد عیسی علیه السلام آغاز
از این گونه احادیث استفاده میشود که رابطهاي بین تولد «1» . شد و در هنگام تولد پیامبر صلی الله علیه و آله کاملًا ممنوع شد
مسیح علیه السلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با طرد شیاطین از آسمان وجود دارد؛ یعنی پس از ظهور دین مسیح و اسلام، و
جهانگیر شدن آنها، بسیاري از توطئههاي شیطانی خنثی شد و بساط بتپرستی و پیروي از شیطان در بسیاري از نقاط جهان برچیده
شد و بشریت گامهاي بلندي به طرف معنویت و حقیقت برداشت. 8. در قرآن کریم براي ستارگان آسمان چند تعبیر به کار رفته
ولی ستاره یک مفهوم مادي و حسّی دارد، «2» . است؛ گاهی از آنها با عنوان بُروج و گاهی با عنوان نجوم و کواکب یاد شده است
به معناي همین ستارگانی که شب هنگام در آسمان ظاهر میشوند و وسیلهي راهیابی کشتیها و مسافران بیابان هستند. اما یک
مفهوم معنوي نیز دارد. به این معنا رهبران الهی و دانشمندان ستارگانی هستند که در جوامع بشري نقش ایفا میکنند و مردم را از
تاریکیهاي جهل و خرافات با نور خویش به سوي سعادت هدایت میکنند. در احادیث متعددي از پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 131 آموزهها و «3» . بیت علیهم السلام روایت شده که فرمودند: آل محمد همان ستارگان هستند
پیامها: 1. آسمان زیبا را خدا آفرید تا به آن بنگرید (و آسمانآفرین را بشناسید). 2. شیطانصفتان را از حریم زیباي الهی بیرون
. میرانند (شما نیز چنین کنید). 3. نظام آفرینش با جاسوسان و خبرگیران بیگانه برخورد میکند (شما نیز این گونه باشید). 4
ستارگان هدایت، پاسداران حریم آسمان معنویتاند و شیطانصفتان وسوسهگر را با شهاب (علم و تقوا) میرانند (شما نیز چنین
باشید). *** قرآن کریم در آیات نوزدهم و بیستم سورهي حجر نعمتهاي الهی در زمین و فواید آن براي انسان را برمیشمارد و
میفرماید: 19 و 20 . وَالْأَرْضَ مَدَدْنهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْزُونٍ* وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعیِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرزِقِینَ
و زمین را گستراندیم؛ و در آن [کوههاي استواري افکندیم؛ و از هر چیز متناسبی در آن رویاندیم؛* و در آن (زمین) براي شما و
در اصل به معناي گسترش « مَد » . کسانی که (شما) روزي دهنده آن [ها] نیستید، وسایل زندگی قرار دادیم. نکتهها و اشارهها: 1
دادن است و شاید در این جا به سر برآوردن خشکیهاي زمین از زیر آب اشاره داشته باشد؛ یعنی پس از دورهي بارانهاي سیلابی
صفحه 39 از 115
که سطح کرهي زمین را آب پوشانده بود، کم کم بلنديهاي زمین سر از آب برآوردند و این همان چیزي است که در احادیث
یاد « رَواسی » 2. در این آیه از کوهها با عنوان «1» . مشهور است « دَحو الارض »ص: 132 اسلامی به
شده است که در اصل به معناي ثابت و پابرجاست. این اشارهي لطیفی است به این که کوهها همچون زره محکمی پوستهي زمین را
.3 «2» . در برابر فشارهاي درونی و طوفانهاي بیرونی نگاه میدارند و مایهي ثبات پوستهي زمین و آرامش زندگی انسانها هستند
یا همان رویاندن هزاران نوع گیاه است که اندازهي هر کدام، متناسب و دقیق و منظم است؛ یا ،« هر چیز موزون در زمین » مقصود از
و یا مقصود ایجاد «3» . رویش معادن فلزات و جواهرات مختلف در کوههاست، که در برخی احادیث نیز بدان اشاره شده است
به نظر میرسد که این تفسیر سوم «4» . همهي مخلوقات (گیاهان، انسانها و معادن) در زمین است که هر کدام به اندازه و موزوناند
وسایل و نیازمنديهاي « مَعایش » با ظاهر آیه تناسب بیشتري دارد و دو تفسیر اول از مصادیق و موارد آن است. 4. مقصود از
. زندگی انسان است که شامل خوردنیها، نوشیدنیها و تمام وسایل حیات میشود که خدا براي انسانها در زمین قرار داده است. 5
مفسران دو دیدگاه دارند:ص: 133 «. کسانی که شما روزي آنان را نمیدهید » در مورد تفسیر جملهي
الف) خدا موجودات زندهي دیگري (همچون حیوانات) در زمین خلق کرده و در اختیار بشر گذارده است، که انسان توانایی روزي
دادن به آنها را ندارد. ب) خدا وسایل زندگی انسانها و موجودات زندهي دیگر را فراهم ساخته است، موجوداتی که انسان
البته جمع بین این دو تفسیر مانعی ندارد و ممکن است مقصود آیه هر دو معنا باشد. آموزهها و «1» . نمیتواند روزي آنها را بدهد
پیامها: 1. گستردگی زمین، کوههاي ثابت و موزون بودن موجودات زمینی و وسایل زندگی که در آن فراهم شده، همه از
نعمتهاي خداست. 2. هر کدام از نعمتهاي الهی در زمین اندازه، میزان و قانون خاصی دارد. 3. وسایل زندگی که در زمین
فراهم شده، براي انسان است. 4. به زمین و نعمتهاي آن بنگرید و خداشناس (و سپاسگزار) شوید. *** قرآن کریم در آیهي
بیست و یکم سورهي حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معیّن آنها اشاره کرده، میفرماید: 21 . وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا عِندَنَا
خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ و هیچ چیزي نیست جز آن که منابعش نزد ماست؛ و [لی جز به اندازه معیّن آن را فرو نمیفرستیم.
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در حقیقت به این پرسش پاسخ میدهد که اگر نعمتها و ارزاق به دست خداست، پس چرا به مقدار
زیادي به انسانها نمیدهد تا از هر گونه تلاش بینیاز شوند؟ و چنین پاسخ میدهد که منبع و سرچشمهي همه چیز در نزد ماست و
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 134 ما توانایی دادن رزق زیاد را داریم، ولی همه چیز در این جهان حساب دارد و بر اساس
حکمت و اندازهي معین قرار داده شده است. و از این روست که در آیات دیگري از قرآن اشاره شده که اگر خدا روزي بیحساب
و علاوه بر آن اگر روزي زیاد به مردم داده میشد، سست «1» . به بندگانش میداد، طغیان میکردند و از راه حق منحرف میشدند
. میشدند و از حرکت و نشاط فکري و جسمی بازمیماندند و به تن پروري، غرور، خودخواهی و شهوتپرستی روي میآوردند. 2
در اصل به معناي حفظ و نگهداري چیزي است و در اصطلاح به معناي محلی است که افراد، اموالشان را در آن گردآوري « خزائن »
و حفظ میکنند. این مفهوم در مورد انسانها صادق است که قدرت محدود دارند و نمیتوانند در هر عصري همه چیز را فراهم
است؛ یعنی همه چیز در منبع قدرت الهی « مقدورات الهی » کنند، اما در مورد خدا تصور نمیشود. پس خزاین الهی، یا به معناي
و یا به معناي مجموعهي اموري است که در عالم هستی و «2» جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار که لازم باشد ایجاد میکند
جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، که در این مجموعه همه چیز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود
در این جا به معناي نزول مکانی از بالا به پایین « نُنَزّله » البته هر دو تفسیر در مورد آیه قابل قبول است. 3. واژه «3» . ایجاد میشود
نیست، بلکه مقصود، یا نزول مقامی است که از نزد شخص نعمتدهنده به بندگانش میرسد و یا نزول وجودي، یعنی از مراتب
عالی وجود به مراتب پایینتر تنزل مییابد.ص: 135 پس نزول منابع الهی به معناي ایجاد و خلقت
5. در کار خدا حکمت و «1» . آنهاست. 4. منابع الهی متعدد است و نزول رحمت الهی از آنها به صورت تدریجی صورت میگیرد
صفحه 40 از 115
حساب و اندازه وجود دارد و این آموزهاي است براي ما که در مدیریت منابع مالی و انسانی این گونه عمل کنیم. و بر اساس
حکمت، ظرفیت و مصلحت آنها را دقیقاً تقسیم کنیم. آموزهها و پیامها: 1. موجودات، سرچشمهها و منابعی دارند، که تنها بخشی از
آنها در اختیار ما قرار میگیرد. 2. انتظار نداشته باشید خدا همه چیز را یک جا در اختیار شما قرار دهد. 3. هر چیزي در جهان بر
اساس حساب و اندازهي معین آفریده شده است. *** قرآن کریم در آیهي بیست و دوم سورهي حجر به نقشِ باد در باروري
گیاهان و ابرها اشاره کرده، میفرماید: 22 . وَأَرْسَلْنَا الرِّیحَ لَوقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَسْقَیْنکُمُوهُ وَمَآ أَنتُمْ لَهُ بِخزِنِینَ و باد [ها] را
بارور کننده (ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبی فرو فرستادیم، و شما را با آن سیراب ساختیم؛ در حالی که شما ذخیرهساز
به معناي لازم و متعدي به کار میرود و در اصل به « لِقاح » . آن نیستید.ص: 136 نکتهها و اشارهها: 1
2. صاحبنظران در مورد این آیه دو دیدگاه دارند: الف) برخی معتقدند که این «1» . معناي نتیجه دادن، زایابودن یا زایا کردن است
ب) برخی دیگر از صاحبنظران «2» . آیه به حرکت دادن گردههاي گیاهان و گلها به وسیلهي باد و بارور کردن آنها اشاره دارد
برآناند که آیه به حرکت دادن ابرهاي مثبت و منفی توسط باد و زایا کردن آنها و نزول باران اشاره دارد. و از آن جا که این مطلب
و شاهد این تفسیر، آن است که «3» قرآن دلالت دارد « اعجاز علمی » تا سالهاي اخیر براي بشر کشف نشده بود، این آیه به نوعی بر
اما با توجه به مطلق بودن بخش اول آیه، که یک مطلب کلی را «4» . به نزول باران اشاره شده است « لقاح » بلافاصله پس از اشاره به
3. این جمله که «5» . بیان میکند، ممکن است این آیه اشاره به لقاح و زایایی ابرها و گیاهان باشد، هر چند معناي دوم ظاهرتر است
ممکن است اشاره به ذخیرهي بخار آب در ابرها، قبل از نزول باران ،«. شما توانایی ذخیرهسازي آب باران را ندارید » : در آیه فرمود
و یا اشاره به ناتوانی بشر در ذخیرهسازي کامل آب باران بعد از نزول آن باشد کهص: 137 در اعماق
زمین و یا به صورت یخ در کوهها باقی میماند. آموزهها و پیامها: 1. به چرخهي گردش آب در طبیعت نظر کنید و خدا را بهتر
بشناسید. 2. لقاح ابرها و گیاهان و چرخهي آب در طبیعت، در حقیقت به دست خداست. *** قرآن کریم در آیهي، بیست و سوم
سورهي حجر به نشانههاي خدا در مرگ و حیات موجودات اشاره کرده، میفرماید: 23 . وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِ وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْورِثُونَ و
قطعاً ما خود، زنده میکنیم و میمیرانیم؛ و ما وارث (همه جهان) هستیم. نکتهها و اشارهها: 1. مرگ و حیات، مهمترین و قطعیترین
مسئلهي بشر است. پدیدهي حیات شگرفترین پدیدهي جهان هستی است که بررسی آن میتواند انسان را با حیاتآفرین آشنا
کند. 2. مرگ و زندگی موجودات جهان دلیل بر آن است که آنها چیزي از خود ندارند و سرانجام، وارث همهي آنها خداست.
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در مورد مرگ و حیات، خداشناس شوید. 2. وارث نهاییِ جهان خداست (پس ببینید که چه اعمال
نیک و بدي براي او باقی میگذارید). ***ص: 138 قرآن کریم در آیهي بیست و چهارم سورهي
حجر به فراگیر بودن علم خدا اشاره کرده، میفرماید: 24 . وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ و بیقین پیشگامان
شما را شناختیم؛ و یقیناً متأخران را (هم) شناختیم. شأن نزول: حکایت شده که پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد شرکت در صف
و به دنبال این تأکید، برخی گروهها تصمیم «. خدا و فرشتگان بر پیشگامان در این صف درود میفرستند » : اول نماز جماعت فرمود
گرفتند خانههاي خود را بفروشند و نزدیک مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله خانه تهیه کنند، تا به صف اول جماعت برسند. و این
نکتهها و اشارهها: شأن نزول این آیه در «1» . آیه بدین مناسبت فرود آمد و اعلام کرد که خدا از حالات همهي شما آگاه است
مورد شرکت کنندگان در صف اول نماز جماعت است، اما مطلب آیه محدود به این مورد نیست و شامل پیشگامان در اعمال نیک،
پیشروان به سوي جبهه و جهاد و همهي گذشتگان و آیندگان میشود که خدا از همهي آنها آگاه است و اعمالشان را زیر نظر
دارد. آموزهها و پیامها: پیام این آیه آن است که خدا حالات همهي شما را زیر نظر دارد (پس مراقب کردار خود باشید). ***
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 139
ماجراي انسان، شیطان و فرشتگان
صفحه 41 از 115
قرآن کریم در آیهي بیست و پنجم سورهي حجر با اشاره به دلیل رستاخیز و گردآوري انسانها میفرماید: 25 . وَإِنَّ رَبَّکَ هُوَ
یَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ و در حقیقت پروردگار تو خود، آن (مردم) ان را گردآوري میکند؛ [چرا] که او فرزانه داناست. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیه به ربوبیّت، حکمت و علم خدا، به عنوان دلایل رستاخیز اشاره شده است؛ مقتضاي ربوبیّت و حکمت الهی
آن است که جهان بیهوده و بینتیجه نباشد، پس مرگ پایان همه چیز نخواهد بود و همهي جهان مقدمهاي براي زندگی ابدي است
و علم الهی باعث میشود که در مسئلهي گردآوري انسانها در رستاخیز مشکلی پیدا نشود؛ زیرا همه چیز جهان را میداند و از
ذرات آنها و اعمال انسانها آگاه است. 2. در رستاخیز همهي مردم (پیشگامان و متأخران) یک جا گردآوري میشوند. آموزهها و
پیامها: 1. مقتضاي علم و حکمت و ربوبیت خدا، برپایی رستاخیز است. 2. شما در محضر خدا گرد میآیید (پس براي آن هنگام
آماده باشید). *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم سورهي حجر به مبدء آفرینش انسان اشاره کرده، میفرماید: 26 . وَلَقَدْ خَلَقْنَا
الْإِنسنَ مِن صَ لْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ و بیقین انسان را از گِل خشکیدهاي که از گِل سیاه (بدبوي مانده) شکل یافته، گرفته شده بود،
به گِل خشکیده و نپختهاي گفته میشود که هر « صَ لصال » . آفریدیم.ص: 140 نکتهها و اشارهها: 1
به معناي متغیّر است و برخی آن « مَسنُون » به معناي گِل تیره رنگ و « حَمَأ » گاه در آن دمیده شود، صداي صوت از آن برمیخیزد و
2. در این آیه تصریح شده که انسان از خاك آفریده شده است، و «1» . را به معناي مانده و سالخورده، یا ریخته شده دانستهاند
اما در برابر آنها، «3» . را میپذیرد «2» برخی صاحبنظران و مفسران از این گونه آیات استفاده کردهاند که قرآن نظریهي ثبات انواع
اما به نظر میرسد که قرآن «5» . را میپذیرد «4» برخی صاحبنظران، با استدلال به آیاتی، معتقدند که قرآن نظریهي تکامل داروین
کتاب انسانسازي و هدایت بشر است و اگر اشاراتی علمی به آفرینش انسان و حیوانات کرده است، در راستاي همان هدف
«6» . هدایتیاش بوده و صریحاً نظریهاي را اثبات و یا رد نمیکند و در مقام بیان تمام جزئیات علوم و نظریات علمی نبوده است
3. این آیه به بُعد خاکی انسان اشاره دارد و در آیات بعدي به بُعد روحانی و الهی انسانص: 141
اشاره خواهد کرد و از مجموع این آیات استفاده میشود که انسان داراي دو جنبهي خاکی پست و روحانی برتر است که میتواند
به طرف هر کدام گام بردارد و آن را تقویت کند. آموزهها و پیامها: 1. انسان از خاك پستی آفریده شده است (پس این همه غرور
و تکبر چرا؟). 2. با مطالعه در آفرینش انسان، خداشناس شوید. *** قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي حجر به مبدء
آفرینش جنها اشاره کرده، میفرماید: 27 . وَالْجَ آنَّ خَلَقْنهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ و پیش از آن جن را از آتشباد سوزان آفریدیم.
به یک معناست و در اصل به معناي چیزي است که از حس پوشیده باشد و از آیات قرآن ««1» جان » و « جن » . نکتهها و اشارهها: 1
استفاده میشود که جن نوعی موجود عاقل است که از آتش یا شعلههاي آن آفریده شده و از حسّ انسان پوشیده شده و برخی
2. آفرینش «1» . کافر و برخی مؤمناند و شیطان معروف، ابلیس نیز از همینص: 142 گروه است
آموزهها و پیامها: 1. خدا موجوداتی را از «2» . جنها قبل از انسان بوده است و خداي متعال آنها را از شعلههاي آتش آفریده است
آتش آفریده است (که ما آنها را نمیبینیم). 2. میتوان از آتش موجوداتی ایجاد کرد. *** قرآن کریم در آیات بیست و هشتم تا
30 . وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلئِکَۀِ إِنِّی خلِقٌ بَشَراً - سیام سورهي حجر به بُعد روحانی انسان و کرنش فرشتگان اشاره کرده، میفرماید: 28
مِن صَ لْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ* فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سجِدِینَ* فَسَجَدَ الْمَلئِکَۀُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ و (یاد کن) هنگامی
در واقع من آفریننده بشري هستم که از گِل خشکیدهاي که از گِل سیاهِ (بدبوي مانده) شکل » : را که پروردگارت به فرشتگان گفت
و *«. یافته، گرفته شده است؛* و هنگامی که او را مرتب نمودم، و از روح خود در او دمیدم، پس براي او سجده کنان در افتید
به معناي انسان است، اما از آن جهت این نام را بر او « بشر » . فرشتگان همه آنها، دسته جمعی سجده کردند؛ نکتهها و اشارهها: 1
نهادهاند که بر خلاف بسیاري از حیوانات، بشره و پوست او ظاهر است و با مو و کرك کاملًاص:
صفحه 42 از 115
2. در این آیات به آفرینش بُعد مادي انسان از خاك و آفرینش بُعد الهی و روحانی انسان اشاره شده و «1» . 143 پوشیده نشده است
یاد شده است و اگر هر کدام از این دو بُعد را تقویت کند، در همان جهت « دمیدن روح خدا در کالبد انسان » از بُعد دوم او با تعبیر
نوعی اضافهي تشریفی ،« روحی » رشد مییابد و موجودي پست و خاکی، یا موجودي کمالیافته و الهی میشود. 3. مقصود از تعبیر
خانهي خدا) است که دلیل بر عظمت کعبه ) « بیت اللَّه » پس این تعبیر، مثل ،« روح من » است؛ یعنی خدا روح و جسم ندارد که بگوید
است و این جا نیز دلیل بر عظمت روحی است که در کالبد انسان دمیده شده است؛ روحی که استعدادهاي فوق العاده دارد و
میتواند تجلیگاهِ انوار الهی باشد. 4. سجدهي فرشتگان بر آدم، یک سجدهي تشریفاتی نبود، بلکه به معناي خضوع آنان در برابر
5. در مورد آفرینش انسان و سجدهي فرشتگان و نکات آن، در «2» . آدم و نسل او بود؛ یعنی فرشتگان نیز در خدمت بشر هستند
6. آفرینش فرشتگان قبل از انسان بوده است. آموزهها و پیامها: 1. انسان به خاطر «3» . سورهي بقره و اعراف مطالبی بیان داشتیم
روحی که در او دمیده شده، چنان باعظمت است که فرشتگان در برابر او کرنش کردند. 2. انسان داراي دو بُعد مادي و روحانی
است و آفرینشی کامل و متعادل دارد. 3. شما ارزش و جایگاه انسانی خود را دریابید و قدر آن را بدانید. *** تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 144 قرآن کریم در آیات سی و یکم تا سی و سوم سورهي حجر به نافرمانی ابلیس و عامل آن اشاره کرده، میفرماید:
33 . إِلَّآ إِبْلِیسَ أَبَی أَن یَکُونَ مَعَ السجِدِینَ* قَالَ یإِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السجِدِینَ* قَالَ لَمْ أَکُن لّاَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن -31
اي ابلیس؛ تو را چه شده که با » : صَلْصلٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ جز ابلیس، که سر باز زد از این که با سجده کنندگان باشد.* (خدا) فرمود
من هرگز سجده نخواهم کرد براي بشري که او را از گِل خشکیدهاي که از گِل سیاهِ (بدبوي ] » : گفت *«!؟ سجده کنندگان نیستی
به « ابلیس » نکتهها و اشارهها: 1. شیطان نام عام هر موجود شروري از جنس انسان یا جن است، اما «. مانده) گرفته شده، آفریدهاي
بلکه در پرتو اطاعت و عبادت خود، مقامی پیدا کرده بود «1» ، یکی از این شیطانهاي جنّی گفته میشود. ابلیس از فرشتگان نبود
ولی هنگامی که به فرشتگان دستور داده شد براي آدم کرنش کنند، او با غرور و تکبر از «2» ، که در صف فرشتگان قرار گرفته بود
این فرمان روي برتافت و از صف فرشتگان و درگاه الهی راند. 2. ابلیس گرفتار نژادپرستی شد و خاك را با آتش مقایسه کرد و
پنداشت که اولًا، آتش از خاك برتر است و ثانیاً، هر کس از آتش آفریده شده از کسی که از خاك آفریده شده برتر است؛ در
حالی که خاك منبع برکات و عناصري است که انواع گیاهان و حیوانات از آن پدید میآیند، و از این جهت از آتش مفیدتر است؛
و بر فرض آن که آتش برتر باشد، روشن نیست که هر چه از آتش پدید میآید از انسان خاکی برتر باشد. تفسیر قرآن مهر جلد
و همین کار او را از مقامش ساقط کرد و از درگاه الهی راند. آري؛ گاهی «1» 3. ابلیس گرفتار تکبر و غرور شد یازدهم، ص: 145
ساعتی تعصب، غرور و تکبّر زحمات و عبادتهاي سالیان دراز انسان را نابود میسازد، همانطور که آتشی میتواند خانه و
سرمایهي یک عمر انسان را نابود سازد. او چنان سقوط کرد که تا قیامت، منحرف و وسوسهگر انسانها شد و در رستاخیز نیز آتش
ابدي را براي خود مهیّا ساخت. 4. ابلیس نه تنها نافرمانی کرد، بلکه تظاهر به نافرمانی هم کرد؛ یعنی نه سجده کرد و نه با سجده
کنندگان بود. خدا هم او را به همین خاطر، یعنی عدم همراهی با سجدهکنندگان سرزنش کرد. 5. با آن که خدا دلیل سجده نکردن
ابلیس را میدانست باز هم از او پرسش کرد، تا خود به گناه خویش اعتراف کند و منشأ جرم و روحیات او روشن شود. آموزهها و
. پیامها: 1. از سرنوشت ابلیس عبرت بیاموزید، و نافرمانی نکنید. 2. نژادپرستی (و تکبّر) انسان را به نافرمانی خدا میکشاند. 3
نژادپرستی، تفکري ابلیسی است. *** قرآن کریم در آیات سی و چهارم تا سی و هشتم سورهي حجر به طرد ابلیس و مهلت خواهی
38 . قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ* وَإِنَّ عَلَیْکَ الَّلعْنَۀَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ* قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ - او اشاره کرده، میفرماید: 34
بنابراین از » : یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِص: 146 (خدا به ابلیس) فرمود
پروردگارا، پس » : ابلیس) گفت ) *«! آن [مقام فرشتگان بیرون شو، چرا که تو رانده شدهاي؛* و در واقع تا روز جزا بر تو لعنت است
پس در واقع تو از مهلت داده شدگانی،* تا روز زمان » : خدا) فرمود ) *«. مرا تا روزي که (مردم) برانگیخته خواهند شد، مهلت ده
صفحه 43 از 115
نکتهها و اشارهها: 1. در مورد این که شیطان از کجا اخراج شد، مفسران چند احتمال دادهاند: از صفوف فرشتگانی که در «. معلوم
بین آنها بود، یا از بهشت و یا از آسمان معنویت. اما با توجه به مطلق بودن آیه، که محل اخراج را مشخص نکرده، میتوان گفت:
به معناي دوري از رحمت « لعنت » . ابلیس از مقامی که داشت اخراج شد، که بقیهي موارد ممکن است مصداقهاي آن باشند. 2
خداست و از این آیه استفاده میشود که تکبر، نژادپرستی و نافرمانی خدا سبب تحقیر، طرد و دوري از رحمت خدا تا قیامت
میشود. 3. ابلیس پس از طرد از درگاه الهی، پشیمان نشد و توبه نکرد، بلکه بر لجاجت و نافرمانی خود افزود و کینهي نسل بشر را
به دل سپرد و تصمیم گرفت با منحرف کردن انسانها انتقام بگیرد؛ از این رو از خدا مهلت خواست که تا روز رستاخیز زنده بماند و
به سرکشی و فریبکاري بپردازد. 4. خدا به شیطان تا وقت مشخصی که خود میداند، مهلت داد؛ البته در برخی احادیث، این وقت
5. خداص: 147 «2» . و برخی مفسران نیز آن را روز رستاخیز معرفی کردهاند «1» معلوم را پایان جهان
به شیطان مهلت داد؛ زیرا: اولًا، سنت خدا فرصت دادن به گناهکاران است تا حجّت بر آنان تمام شود و شاید توبه کنند و بازگردند،
و گرنه گرفتار عذاب شوند. و ثانیاً، ابلیس وسیلهي آزمایش انسانهاست و امتحان یکی از سنّتهاي الهی است. آموزهها و پیامها:
1. خدا به گناهکاران مهلت میدهد (تا آزمایشی براي دیگران و خودشان باشند). 2. نافرمانان متکبر و نژادپرست را طرد و لعنت
کنید. *** قرآن کریم در آیات سی و نهم و چهلم سورهي حجر به گفتار جبرآمیز شیطان و دامگستردن او در برابر انسانها و
نجات افراد خالص شده اشاره کرده، میفرماید: 39 و 40 . قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ* إِلَّا
پروردگارا، به سبب آن که » : پروردگارا، به سبب آن که مرا فریفتی، قطعاً (ابلیس) گفت » : عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِ ینَ (ابلیس) گفت
مرا فریفتی، قطعاً (بديها را) در زمین براي آنان میآرایم؛ و حتماً همه آنان را میفریبم،* مگر بندگان خالص شده تو از میان
نکتهها و اشارهها: 1. شیطان در اثر غرور و تکبر و نژادپرستی خود را به پرتگاه سقوط کشانید و با اختیار خود از سجدهي بر «. آنان
آدم امتناع کرد، اما در این گفتارش،ص: 148 گناه را به گردن دیگران میاندازد و با گستاخی تمام
خدا را متهم میسازد که تو مرا گمراه ساختی. آري؛ جبرگرایی و فرافکنی یکی از روشهاي خطاکاران براي توجیه گناه است.
آنان به جاي آن که با تحلیل گذشتهي خود، عوامل انحراف و سقوط را بررسی و ریشهیابی کنند و آن را درمان سازند، همه چیز را
کسانی هستند که خود را خالص ساخته و به مرحلهي عالی ایمان و « مُخلَصین » . به خدا نسبت میدهند و به دامن جبر پناه میبرند. 2
عمل و تزکیهي نفس رسیدهاند، به طوري که در برابر وسوسههاي شیطانی نفوذناپذیر شدهاند و حتی شیطان از آنان قطع امید کرده
است. آري؛ این گونه افراد، همچون پیامبران، امامان و اولیاي الهی، از دسترس شیطان به دور هستند. 3. مهمترین ابزار ابلیس براي
منحرف کردن انسانها، همان آراستن چیزهاست؛ یعنی شیاطین، زشتیها را زیبا جلوه میدهند تا مردم به دنبال آنها بروند و گمراه
شوند. 4. مراقبت، راهکار مبارزه با شیطان: امام خمینی رحمه الله در این مورد میفرمایند: شیطان از انسان دست بردار نیست، قسم
مگر بندگان خالص شدهي تو از میان ] « الّا عبادك منهم المخلصین » خورده است براي خدا، ... که نمیگذارم اینها چیزي بشوند
آقایان باید مراقبه کنند. باید مراقبت کنند «1» . مردم شما با یک همچو دشمن قسم خوردهاي مواجه هستید. به جنگ او بروید
خودشان را. از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند. اگر غافل بشودص: 149 انسان، شیطان
. آموزهها و پیامها: 1 «1» . راضی نیست به فکر ما، او کفر ما را میخواهد، منتها از معاصی کوچک میگیرد و کم کم وارد میکند
شیطان در همه جاي زمین دام گسترده تا گمراهتان سازد (پس اي انسانها مواظب باشید). 2. ابلیسصفتان پس از انجام گناه، به
فرافکنی و جبرگرایی روي میآورند (پس مراقب باشید). 3. خالص شوید تا از دام شیطان ایمن گردید. ***
دوزخ
قرآن کریم در آیات چهل و یکم و چهل و دوم سورهي حجر به پاسخ خدا به شیطان و نجات بندگان واقعی خدا از دست شیطان و
صفحه 44 از 115
عامل گمراهی افراد اشاره کرده، میفرماید: 41 و 42 . قَالَ هذَا صِ رطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ* إِنَّ عِبَادِي لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ
این راه راستی است که بر عهده من است.* در حقیقت بندگانم (را) براي تو هیچ تسلّطی بر آنان نیست، » : مِنَ الْغَاوِینَ (خدا) فرمود
مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروي میکنند. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل شیطان گفت که من همه را گمراه میکنم،
مگر بندگان خالص شدهي خدا را و در این آیه اشاره شده که شیطان بر بندگان خدا تسلّط ندارد؛ یعنی قلمرو استثنا را و از بندگان
2. در آیهي خالص شده به همهي بندگان خدا (اعم از مخلِص و مخلَص) توسعه داده است.ص: 150
قبل شیطان گفت: من بندگان خالص شدهي تو را گمراه نمیکنم، و در این آیه به او پاسخ داده شد که سنّت و قانون من آن است
. که تو بر بندگانم مسلّط نشوي و من ضامن حفظ آنان هستم، نه این که کار به دست تو باشد و به آنان کاري نداشته باشی. 3
انسانها آزادند و حتی وسوسههاي شیطانی انسان را مجبور نمیسازد، بلکه این خود انسانهاي منحرف هستند که با میل و اراده از
شیطان پیروي میکنند؛ پس تصمیم نهایی با خود انسان است. 4. هر کس تسلیم خدا گردد و با عبادت و تقوا در مدار بندگان خدا
در آید، بیمه میشود و شیطان نمیتواند با دلیل بر منطق آنان حاکم شود، همان طور که سلطه و حکومتی بر آنان ندارد. آموزهها و
پیامها: 1. بندهي خدا شوید تا از بندگی شیطان رهایی یابید، که طبق سنت الهی، بندگان خدا بیمه هستند. 2. انسان با اختیار خود،
پیرو شیطان میشود و او را بر خود مسلّط میسازد. 3. رابطهي انسان با شیطان، رابطهي پیشوا و پیرو است، نه رابطهي اجبار کننده و
اجبار شونده (پس شیطان را بر خودتان مسلط نسازید). *** قرآن کریم در آیات چهل و سوم و چهل و چهارم سورهي حجر به
مجازات پیروان شیطان و درهاي هفتگانهي جهنّم اشاره کرده، میفرماید: 43 و 44 . وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ* لَهَا سَبْعَۀُ أَبْوبٍ
لِّکُ لِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ و قطعاً جهنّم وعدهگاه همه آنهاست!* براي آن (جهنّم) هفت در است که براي هر دري، بخشی
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 151 نکتهها و اشارهها: 1. شیطان و پیروان او نمیتوانند از «. جداگانه از آن (گمراه) ان است
عذاب الهی فرار کنند و یک جا به حساب آنان رسیدگی میشود و همگی به دوزخ فرستاده میشوند. 2. برخی از مفسران احتمال
نه براي تعیین عدد خاص؛ یعنی دوزخ درهاي بسیار «1» در این آیه براي بیان کثرت درهاي دوزخ باشد « هفت » دادهاند که عدد
البته این درها جنبهي تشریفاتی ندارد و براي کمبود جاي ورود به جهنّم نیست، بلکه اشاره به عوامل و گناهانی است که «2» . دارد
افراد از آن راهها دوزخی میشوند. همان طور که بهشت هشت در دارد و هر کدام مخصوص گروهی خاص، همچون مجاهدان
البته زیادتر بودن درهاي بهشت نشانهي لطف خداست که راههاي سعادت و بهشتی شدن را بیشتر از راههاي دوزخ قرار «3» . است
داده است. آموزهها و پیامها: 1. پیرو شیطان نشوید که فرجام ابلیس و پیروانش دوزخ است. 2. پیام آیه آن است که دوزخ داراي
وروديهاي متفاوتی است که براساس گناهکاران تقسیم بندي شده است (آنها را بشناسید و از آنها دوري گزینید). *** تفسیر
2. لَظیِ: آتش ؛(44 -43 ، قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 152 دوزخ در قرآن الف) نامها و صفات و طبقات دوزخ 1. جهنم (حجر، 4
5. نارٌحامیۀ: آتش گرم و ؛(11 - 4. هاویه: محل سقوط (قارعه، 8 ؛(7 - 3. حُطَمه: درهم شکننده (همزه، 4 ؛(17 - سوزان (معارج، 15
7. درك الاسفل: طبقهي پایین دوزخ ؛( 6. نار ذات لَهَب: آتش داراي شعلهي برافروخته (مسد، 3 ؛( سوزنده (غاشیه، 4 و قارعه، 11
10 . دار البوار: ؛( 9. بئس الورد المورود: ورودگاه بد (هود، 98 ؛( که مخصوص منافقان است؛ 8. بئس المصیر: فرجام بد (بقره، 126
13 . سعیر: ؛( 12 . جحیم: دوزخ (نازعات، 39 و تکاثر، 6 ؛(27 - 11 . سَ قَر: دوزخ آزاردهنده (مدثر، 26 ؛( سراي هلاکت (ابراهیم، 28
16 . نار اللَّه الموقده: آتش ؛( 15 . عذاب الحریق: آتش سوزاننده (بروج، 10 ؛( 14 . نار: آتش (بقره، 24 ؛( شعلهي فروزان (شوري، 7
. 18 . بئس المعاد: بستري بد (بقره، 206 و ...)؛ 19 ؛( 17 . بئس القرار: بد جایگاه استقرار (ابراهیم، 29 ؛( برافروختهي الهی (همزه، 6
21 . دارالخُلد: سراي ماندگار (فصّلت، ؛( 20 . دار الفاسقین: سراي نافرمانان (اعراف، 145 ؛( سوء الدار: سراي بد (رعد، 25 و غافر، 52
44 ). ج) راهها و عوامل ورود به - 28 ).ص: 153 ب) درهاي دوزخ دوزخ هفت در دارد (حجر، 43
دوزخ 1. کفر (توبه، 49 و ...)؛ 2. نفاق (نساء، 145 و ...)؛ 3. نافرمانی و تجاوزگري (نساء، 14 و ...)؛ 4. ممانعت از راه خدا (نساء،
صفحه 45 از 115
؛( 7. سرکشی و استکبار (زمر، 60 و اعراف، 36 ؛( 6. پیروي از شیطان (اعراف، 18 ؛( 5. ریشخند کردن آیات الهی (کهف، 106 ؛(55
.11 ؛( 10 . فراموش کردن آخرت (جاثیه، 34 ؛( 9. تکیه کردن بر ظالمان (هود، 113 ؛( 8. ظلم و بیدادگري (کهف، 29 ، جن، 15
؛( 13 . قتل بیگناهان (مائده، 32 و نساء، 93 ؛(16 - 12 . فرار از جهاد (انفال، 15 ؛(35 - دنیاپرستی و زراندوزي (اسراء، 18 و توبه، 34
17 . رباخواري ؛( 16 . خوردن مال یتیمان (نساء، 1 ؛( 15 . جلوگیري از زکات (فصلت، 7 و توبه، 35 ؛(46 - 14 . ترك نماز (مدّثر، 39
5 و ،4 ، 19 . کم فروشی (مطفّفین، 1 ؛(29 - 18 . ناسپاسی در برابر نعمتهاي الهی (ابراهیم، 28 ؛(131 - (بقره، 275 و آلعمران، 130
؛( 21 . اسراف و تبذیر (مؤمن، 43 و اسراء، 27 ؛(4 - 20 . عیبجویی و غیبت (همزه، 1 7)؛ص: 154
22 . جرم و گناه (مریم، 86 و زخرف، 74 ). د) عذابهاي دوزخ اول: نوشیدنیها: 1. زقّوم: درختی نفرتانگیز (دخان، 43 و صافات،
4. ضَریع: گیاه و خار ؛( 3. غِسلین: خونابههاي بدن دوزخیان (حاقّه، 36 ؛( 2. حمیم: آب سوزان (دخان، 46 و حاقه، 35 ؛(66 -62
6. غسّاق: خونابه (نبأ، ؛( 5. مُهل: نوشابهي ناگوار اهل دوزخ یا فلز ذوب شده و سمّی (کهف، 29 ؛(7 - بسیار تلخ و بدبو (غاشیه، 4
.2 ؛( 17 ). دوم: لباس دوزخیان 1. ثیاب من نار: لباسهایی از آتش (حجر، 19 - 7. صَدید: چرك و خونابه (ابراهیم، 15 ؛(25 -21
سرابیلهم من قطران: لباسی از مادهي سیاه رنگ قابل اشتعال و بدبو (ابراهیم، 50 ). سوم: مجازاتهاي جسمانی دوزخیان 1. آتش
4. غل و زنجیر ؛( 3. تازیانه و گرزهاي آتشین (حج، 21 ؛( 2. ریختن مایع سوزان بر سر دوزخیان (حج، 20 ؛(13 - بزرگ (اعلی، 11
44 )؛ص: 155 - 5. بادهاي کشنده و آب سوزان (واقعه، 41 ؛(14 - و زندان (ابراهیم، 49 و فرقان، 13
7. آب جوشان (مؤمن، 72 )؛ چهارم: مجازاتهاي روحی ؛(33 - 6. سایه سه شاخه از دودهاي خفقانآور آتش دوزخ (مرسلات، 30
؛108 - 3. تحقیر و سرزنش (مؤمنون، 107 ؛( 2. رسوایی (آلعمران، 192 ؛( دوزخیان 1. اندوه جانکاه و حسرت (حج، 22 و 57
5. مأموران خشن و سختگیر (تحریم، 6). یادآوري: ؛( 4. صداي وحشتآور دوزخ (فرقان، 12 ؛( 50 و اعراف، 44 - مؤمن، 49
عذابهاي دوزخ ویژگیهایی دارد که از مجازاتهاي دنیوي بدتر است، بلکه قابل مقایسه با آنها نیست؛ بنابراین برخی تعبیرات
براي نشان دادن عظمت آن عذابها و تقریب به ذهن است.ص: 156
بهشت
قرآن کریم در آیات چهل و پنجم تا چهل و هشتم سورهي حجر به نعمتهاي نهگانهي پارسایان در بهشت اشاره کرده، میفرماید:
48 . إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنتٍ وَعُیُونٍ* ادْخُلُوهَا بِسَلمٍ ءَامِنِینَ* وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوناً عَلَی سُرُرٍ مُتَقبِلِینَ* لَایَمَسُّهُمْ فِیهَا -45
نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ در حقیقت پارسایان (خود نگهدار) در بوستانها [ي بهشتی و چشمهسارانند.* (به آنان گفته میشود:)
در حال سلامت [و] امنیت وارد آن جا شوید؛* و آنچه در دلهایشان از کینه دارند، بَر میکَنیم، برادرانه بر تختهایی
رویارويهماند؛* هیچ رنجی در آن جا به آنان نمیرسد، و آنان از آن جا بیرون رانده نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم
از روش مقایسه و مقابله براي تربیت استفاده میکند؛ یعنی در آیات پیشین مجازات شیطان و پیروانش را بیان کرد و در این آیات
پاداشهاي پارسایان بهشتی را مطرح میکند، تا هر کس قرآن را مطالعه کرد و یا به آیات آن گوش سپرد، با مقایسهي سرنوشت
این دو گروه، راه صحیح را انتخاب کند. 2. در این آیات به صفت تقوا و پارسایی بهشتیان اشاره شده است. تقوا همان حفظ خود از
به صورت جمع « بوستانها و چشمهها » زیان جسمی و روحی است که تعهّدآور و جامع تمام صفات انسانی است. 3. در این آیات
آمده است تا نشان دهد در بهشت باغهاي متنوع و چشمههاي فراوان وجود دارد که هر کدام لذت تازهاي میآفریند که شاید
4. در «1» . تجسّمی از انواع کارهاي نیک و اعمالص: 157 شایستهي پارسایان در این جهان است
اشاره شده است؛ سلامت از هر گونه رنج و ناراحتی و امنیت از هر گونه خطر. این دو « سلامت و امنیت » این آیات به دو نعمت
نعمت سرآغاز همهي نعمتها هستند و بدون آنها هیچ نعمتی قابل استفاده نیست و این مژدهاي براي بهشتیان در هنگام ورود است.
صفحه 46 از 115
در اصل به معناي نفوذ مخفیانهي چیزي است و از این رو به حسد، کینه و دشمنی که به صورت مرموز در جان « غِلّ » 5. واژهي
انسان نفوذ میکند غل گفته میشود. در این جا اشاره به صفات زشت اخلاقی است که در بهشت، جان انسانها از آن تطهیر
و ریشهي جنگ و کشمکش کنده میشود و زمینهي برادري فراهم میگردد. 6. ممکن است برخی افراد پارسا و باتقوا «2» میشود
تا هنگام ورود به بهشت کاملًا خالص نشده باشند که با کمک الهی صفات ناپسند باطنی آنان پاك میشود و با صفا در بهشت
میمانند. 7. در این آیه به نعمت برادري بهشتیان و روبهروي هم نشستن آنها اشاره شده است؛ یعنی مجلس بهشتیان، طبقاتی و
رنجآور نیست؛ هر چند از نظر معنوي درجات متفاوتی دارند، ولی همهي آنها در یک صف روبهروي هم مینشینند. 8. کسب
آسایش در دنیا با خستگی و زحمت همراه است، ولی در بهشت خستگی و رنج وجود ندارد.ص:
158 از طرف دیگر، آسایش و نعمتهاي دنیوي پایانپذیر و ناپایدار است، اما نعمتهاي بهشتی همیشگی است و هیچ گاه انسان را
از بهشت اخراج نمیکنند. 9. در این آیات به انواع نعمتها اشاره شده است: نعمتهاي مادي (بوستانها، چشمهها) و نعمتهاي
اجتماعی (برادري و روبه روي هم بر تخت نشستن) و نعمتهاي معنوي (سلامت روحی، امنیت، جاودانگی و دوري از صفات
. زشت اخلاقی و رنجها) که همگی در بهشت براي انسان مهیّا شده است، ولی حقایق این نعمتها برتر از درك محدود ماست. 10
برخی از نعمتهاي نهگانهاي که در این آیات گفته شد، در دنیا هم وجود دارند، اما با همدیگر و یک جا و یک زمان نیستند؛ یعنی
.11 «1» . گاهی امنیت هست سلامت نیست، گاهی هر دو هستند، اما بوستان و چشمه نیست و گاهی صفات زشت اخلاقی مانع است
برخی مفسران گفتهاند که پاداش وقتی کامل است که چهار شرط داشته باشد: الف) منفعت قابل ملاحظهاي باشد؛ ب) همراه با
احترام باشد؛ ج) از هر گونه ناراحتی به دور باشد؛ د) جاودانه باشد. در آیات فوق به هر چهار مورد اشاره شده است؛ یعنی پاداش
12 . نعمتهاي نهگانهاي که «2» . پارسایان بهشتی، گرانسنگ، همراه با خوشآمدگویی فرشتگان و به دور از رنج و جاودانه است
در این آیات براي زندگی بهشتی گفته شد، اصول نعمتهاي زندگی دنیوي نیز هست و گویا این نکته را به ما تفهیم میکند که
شما نیز میتوانید با فراهم ساختن این نعمتها در زندگی دنیوي بهشت کوچکی براي خود بسازید؛ یعنی جامعهاي پر از صلح و
صفا، برادري،ص: 159 با سلامت و امنیت و بدون مزاحمت براي خود و دیگران فراهم سازید و
آموزهها و پیامها: 1. اگر بهشت میطلبید، پارسا شوید که پاداشهاي گوناگونی براي پارسایان در «1» . جلوهاي از بهشت را ببینید
بهشت فراهم شده است. 2. سلامت، امنیت، صفا، زندگی برادرانه، بیرنجی، جاودانگی در بوستانها و چشمهها، همه از
ویژگیهاي بهشتیان پارساست. *** قرآن کریم در آیهي چهل و نهم سورهي حجر پیامی امیدبخش به بندگانش میدهد و
میفرماید: 49 . نَبِّیءْ عِبَادِي أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (اي پیامبر) بندگانم را آگاه کن که تنها من بسیار آمرزنده مهرورزم؛ نکتهها و
اشارهها: 1. در آیات پیشین که پاداشهاي نهگانهي بهشتیان را برشمرد، طمع را در دل بندگانش برانگیخت و اینک در این آیه،
همگان را امیدوار ساخته و وعدهي آمرزش و محبت میدهد، تا بندگان خطاکار و گناهکار ناامید نشوند و به درگاه پروردگارشان
بندگان من) بسیار محبتآمیز است. ) « عبادي » توبه کنند. 2. تعبیرات این آیه سراسر لطافت، محبت و نوازش بندگان است. تعبیر
. توصیف خدا به مهربانی، نشانهي مهرورزي او نسبت به بندگان است.ص: 160 آموزهها و پیامها: 1
خداوند نسبت به بندگان (گناهکار) آمرزنده و مهرورز است. 2. رهبران الهی و مبلغان دینی مردم را به لطف الهی امیدوار سازند.
***
ماجراي مهمان هاي ابراهیم(ع)
قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي حجر به کیفر گناهکاران اشاره کرده، میفرماید: 50 . وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ و این که
عذاب من تنها عذاب دردناك است! نکتهها و اشارهها: روش تربیتی قرآن آن است که از دو مقولهي بشارت و هشدار، با هم
صفحه 47 از 115
استفاده میکند؛ یعنی گاهی با یادآوري بخشش و رحمت الهی مردم را امیدوار میسازد و گاهی با یادآوري کیفرهاي الهی، به
خلافکاران هشدار میدهد تا مردم را بین بیم و امید (خوف و رجا) نگه دارد تا نه کسی از درگاهش ناامید شود و نه کسی با تکیه
بر آمرزش و محبت خدا، سرکشی کند. آموزهها و پیامها: 1. از عذاب الهی غافل نشوید. 2. (همان طور که لطف الهی را به یاد
مردم میآورید،) عذاب او را نیز یادآور شوید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و یکم و پنجاه و دوم سورهي حجر به سرگذشت
مهمانان ابراهیم علیه السلام و بیم او از آنان اشاره کرده، میفرماید: 51 و 52 . وَ نَبِّئْهُمْ عَن ضَ یْفِ إِبْرهِیمَ* إِذْ دَخَلُواْ عَلَیْهِ فَقَالُواْ سَلماً
قَالَ إِنَّا مِنکُمْ وَجِلُونَص: 161 و از میهمانهاي ابراهیم به آنان خبر ده؛* هنگامی که بر او وارد شدند
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل، از رحمت و مهر الهی خبر داده «! در واقع ما از شما هراسانیم » : ابراهیم) گفت ) ؛« سلام » : و گفتند
شد و اینک در این آیه نمونهاي از رحمت الهی بر ابراهیم علیه السلام را بیان میکند، که فرشتگان نزد او آمدند و مهمان او شدند؛
به معناي مهمان و مهمانها میآید و در این جا « ضَ یْف » و در آیات بعد میخوانیم که مژدهي فرزندي را به او دادند. 2. واژهي
76 سورهي - که در آیات 69 «1» مقصود فرشتگانی هستند که به صورت انسانهایی ناشناس مهمان ابراهیم علیه السلام شده بودند
. هود سرگذشت آنان بیان گردید و به خاطر اهمیت مطلب و آموزنده بودن آن، در این جا به گوشهاي از آن اشاره میشود. 3
حضرت ابراهیم علیه السلام پیامبري مهماننواز بود و از این رو فوراً گوسالهاي بریان شده براي مهمانان خود فراهم آورد، ولی آنان
دست به غذا نبردند و این نشانهي خشم و دشمنی تلقی میشد؛ زیرا اگر مهمان از غذاي صاحبخانه بخورد، به او گزندي نمیرساند
و چنانچه از غذاي او نخورد، معلوم میشود که قصد بدي دارد. از این رو ابراهیم علیه السلام از مهمانان ناخوانده وحشت کرد و
حتی به آنان گفت که ما از شما هراس داریم. آموزهها و پیامها: 1. داستانهاي آموزندهي تاریخ را بارها براي مردم بگویید تا
عبرت بیاموزند. 2. ادب مهمان آن است که بر صاحبخانه سلام کند. ***ص: 162 قرآن کریم در
آیات پنجاه و سوم تا پنجاه و ششم سورهي حجر به گفتمان ابراهیم علیه السلام با فرشتگان در مورد مژدهي تولد اسحاق و ناامید
56 . قَالُواْ لَاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلمٍ عَلِیمٍ* قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَی أَن مَّسَّنِیَ الْکِبَرُ - نشدن از رحمت الهی اشاره میکند و میفرماید: 53
نهراس! که ما » : فَبِمَ تُبَشِّرُونَ* قَالُواْ بَشَّرْنکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُن مِّنَ الْقنِطِینَ* قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَ ۀِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ (فرشتگان) گفتند
آیا مرا مژده میدهید با این که پیري به من رسیده است؟! پس به چه چیز مژده » : گفت *«. تو را به پسري دانا مژده میدهیم
و جز گمراهان، چه کسی از رحمت » : ابراهیم) گفت ) *«. تو را به حق مژده دادیم؛ پس از ناامیدان مباش » : گفتند *«!؟ میدهید
نکتهها و اشارهها: 1. ابراهیم علیه السلام نخست از هاجر داراي فرزندي به نام اسماعیل شد و پس از «!؟ پروردگارش ناامید میشود
گذشت سالها، اکنون که به سن پیري رسیده بود، فرشتگان الهی به او مژدهي پسر دیگري به نام اسحاق دادند که از ساره متولد
2. تعجب ابراهیم از مژدهي فرزنددار شدنش، براي آن بود که او کهنسال شده و آثار پیري در موها و صورتش نمایان «1» . میشود
3. فرشتگان در برابر تعجب ابراهیم، با قاطعیت سخن گفتند «2» . شده بود و بر اساس موازین طبیعی، تولد فرزند از او بسیار بعید بود
و به او اشارهص: 163 کردند که اولًا، بشارت ما از طرف خداست، پس حق و حقیقت است و ثانیاً،
این اظهار تعجب تو بوي ناامیدي میدهد و سزاوار نیست که تو از رحمت خدا ناامید باشی. 4. ابراهیم علیه السلام با بیان یک قانون
یعنی او از خود دفاع کرد و اشاره نمود که تعجب من از فرزنددار شدن ؛«. تنها گمراهان از رحمت خدا ناامید میشوند » : کلی گفت
بر اساس موازین طبیعی بود و گرنه من گمراه نیستم و به قدرت بینهایت الهی ایمان دارم و میدانم که او میتواند هر کار مهمی را
انجام دهد. 5. تعجب از کارهاي خارق عادت خدا، با ایمان داشتن و امید داشتن به قدرت خدا منافاتی ندارد؛ چرا که تعجب یک
6. مقتضاي مقام ربُوبیّت و پرورشدهندگی خدا، همان رحمت اوست و کسی که خدا را «1» . امر طبیعی و گاهی غیراختیاري است
با صفت رحمت و ربوبیّت بشناسد، از او ناامید نمیشود، اما کسی که گمراه شود و خدا و صفاتش را به خوبی نشناسد، از قدرت
بینهایت او غافل و از رحمت پروردگار مأیوس میشود. 7. طبق تحقیقات دانشمندان، درصد افسردگی و خودکشی در افراد
صفحه 48 از 115
مذهبی از افراد غیر مذهبی کمتر است؛ چرا که انسانهاي مؤمن رحمت خدا را شناختهاند و به او ایمان و امید دارند، اما گمراهان و
بیدینان که به رحمت الهی امید ندارند، بیشتر گرفتار افسردگی و در نهایت خودکشی میشوند. این یکی از آثار ایمان در
زندگی بشر است. 8. پیامبران تحت تربیت الهی هستند و فرشتگان در موارد لزوم به آنان هشدار میدهند و این منافاتی با عصمت
آنان ندارد؛ زیرا هشدار در مورد ناامید نشدن از رحمت الهی، به معناي تحقق این امر نیست.ص:
164 آموزهها و پیامها: 1. مهمان با سخنان امیدبخش، ترس صاحبخانه را برطرف کند. 2. از رحمت الهی ناامید نشوید، که تنها
گمراهان از رحمت الهی مأیوس میشوند. ***
ماجراي قوم لوط
قرآن کریم در آیات پنجاه و هفتم تا شصتم سورهي حجر به گفت و گوي ابراهیم با فرشتگان در مورد هلاکت قوم لوط و نجات
60 . قَالَ فَمَ ا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ* قَالُواْ إِنَّآ أُرْسِلْنَآ إِلَی قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ* إِلَّآ ءَالَ لُوطٍ إِنَّا - خانوادهي او اشاره کرده، میفرماید: 57
*«؟ پس اي فرستادگان [خدا، جریانِ کار شما چیست » : لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ* إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَآ إِنَّهَا لَمِنَ الْغبِرِینَ (و در ادامه) گفت
در حقیقت ما به سوي گروهی خلافکار فرستاده شدهایم؛* مگر خاندان لوط، [چرا] که ما قطعاً نجات دهنده » : (فرشتگان) گفتند
نکتهها و اشارهها: 1. حضرت ابراهیم علیه السلام «. همه آنانیم،* جز زنش، که مقدّر کردهایم حتماً او از بازماندگان (در شهر) باشد
بلکه مأموریت بزرگتري دارند؛ «1» پس از دریافت مژدهي تولد اسحاق، متوجه شد که فرشتگان الهی تنها براي این کار نیامدهاند
از این رو از مأموریت آنان پرسید. 2. از آن جا که ابراهیم علیه السلام پیامبر اولو العزم بود و به خاطر مأموریت جهانی و مقام
ویژهاي که داشت، در جریان کارهاي پیامبران معاصرش همچون لوط قرار میگرفت؛ یعنی فرشتگان سلسله مراتب نبوّت را رعایت
میکردند.ص: 165 به عبارت دیگر، ابراهیم علیه السلام هم پیامبر و هم امام بود، ولی لوط علیه
در این آیات همان قوم « قوم خلافکار » 3. مقصود از «1» . السلام فقط پیامبر بود؛ از این رو ابراهیم علیه السلام بر او ولایت داشت
4. زن «2» . لوط است که به گناه و بیماري همجنس بازي مبتلا شده بودند و مقرر شده بود که عذاب الهی بر آنان فرود آید
حضرت لوط علیه السلام که بیایمان بود و با مخالفان لوط پیامبر همکاري میکرد، در شهر باقی گذاشته شد و همراه خلافکاران
آموزهها و پیامها: 1. فرشتگان خبرهاي غیبی را در «3» . گرفتار عذاب الهی شد، تا درس عبرتی براي خیانتکاران در طول تاریخ باشد
اختیار پیامبران میگذاشتند. 2. فرشتگان در ابلاغ پیام الهی، سلسله مراتب نبوّت را رعایت میکردند و این آموزهاي در راستاي
مدیریت اسلامی است. 3. خدا همان گونه که خلافکاران را مجازات میکند، مؤمنان را نجات میبخشد. 4. در نزد خدا همسران
مجرم پیامبران با بقیهي خلافکاران یکساناند؛ یعنی اصل ضابطه است نه رابطه. 5. از سرنوشت همجنسگرایان قوم لوط و همسرش
عبرت بگیرید. 6. حساب مردان خدا را از بستگانشان جدا کنید. 7. گاهی ازدواج پیامبران هم، موفقیتآمیز نبوده است (پس انتظار
موفقیت صد درصد در همهي ازدواجها نداشته باشید). ***ص: 166 قرآن کریم در آیات شصت و
64 . فَلَمَّا جَ آءَ ءَالَ لُوطٍ - یکم تا شصت و چهارم سورهي حجر به گفتمان لوط پیامبر با فرشتگان اشاره میکند و میفرماید: 61
الْمُرْسَلُونَ* قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ* قَالُواْ بَلْ جِئْنکَ بِمَا کَانُواْ فِیهِ یَمْتَرُونَ* وَأَتَیْنکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصدِقُونَ و هنگامی که فرستادگان
بلکه چیزي را براي » : فرشتگان) گفتند ) *«! در واقع شما گروهی ناشناخته هستید » : [خدا] به سراغ خاندان لوط آمدند،* (لوط) گفت
تو آوردیم که (کافران) همواره در آن تردید میکردند؛* و حق را براي تو آوردهایم؛ و قطعاً ما راستگوییم؛ نکتهها و اشارهها: 1. در
آیات قبل به ملاقات فرشتگان انساننما با ابراهیم علیه السلام اشاره شد و اینک در این آیات ملاقات و گفتمان آنان با لوط پیامبر
76 سورهي هود بیان شد. لوط پیامبر از آمدن - علیه السلام بیان شده است. 2. ماجراي این ملاقات به صورت کاملتري در آیات 69
فرشتگان ناراحت شد؛ چون از طرفی آنان به صورت جوانانی خوشصورت به شهر قوم لوط آمدند و آن شهر محیطی فاسد داشت
صفحه 49 از 115
و همجنسبازان در آن جا حاکم بودند و از طرف دیگر، لوط پیامبر علیه السلام مهماننواز بود و حاضر نبود که گزندي به
مهمانانش برسد. 3. فرشتگان به لوط پیامبر علیه السلام گفتند که براي مجازات قوم همجنس باز او آمدهاند، تا عذابی را به آنان
بچشانند که لوط به آنان گوشزد کرده بود، ولی جدّي نگرفته بودند. 4. فرشتگان بر حتمی و حقیقی بودن عذاب قوم لوط تأکید
کردند؛ زیرا حجّت بر آنان تمام، و مجازات قطعی شده و راه شفاعت و توبه بسته شده بود. آموزهها و پیامها: 1. هشدارها و
تهدیدهاي الهی حق است پس در آن تردید روا مدارید. 2. پیامآوران الهی راستگو و منادي حق هستند. *** تفسیر قرآن مهر
جلد یازدهم، ص: 167 قرآن کریم در آیات شصت و پنجم و شصت و ششم سورهي حجر به فرمان خروج خاندان لوط و عذاب
قوم او و نابودي همجنسگرایان اشاره کرده، میفرماید: 65 و 66 . فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ الَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبرَهُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ
وَامْضُواْ حَیْثُ تُؤْمَرُونَ* وَقَ َ ض یْنَآ إِلَیْهِ ذلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هؤُلَآءِ مَقْطُوعٌ مُّصْ بِحِینَ پس در پارهاي از شب خانوادهات را حرکت ده، و از
و به سوي او (: لوط) آن کار را *«. پی آنان برو، و هیچ یک از شما روي برنگرداند، و از هر جا که دستور داده میشوید، بگذرید
وحی کردیم که صبحگاهان دنباله (نسل) آن (خلاف کار) ان قطع خواهد شد. نکتهها و اشارهها: 1. هنگامی که مقرر شد عذاب
الهی بر قوم لوط فرود آید، طبق وعدهي الهی باید خانوادهي لوط که مؤمن بودند نجات مییافتند؛ و از این رو به لوط فرمان داده
شد که شبهنگام که همجنسگرایان در خواب هستند، همگی از شهر خارج شوید. 2. عذاب قوم لوط در اواخر شب یا هنگام
یعنی زمانی که شهوتپرستان در خواب غفلت و مستی فرو رفته «1» ؛ سحر بود و این همان زمانی است که خاندان لوط نجات یافتند
بودند. 3. انتخاب هنگام طلوع آفتاب براي مجازات قوم لوط، شاید بدان جهت بود که افرادي که به خانهي لوط پیامبر علیه السلام
و بهص: 168 خانهها باز گشتند و یک شب به آنان مهلت داده شد تا «2» هجوم بردند، نابینا شدند
و یا براي آن بود که برخی از مهاجمان سوگند یاد کرده بودند که صبحگاهان حتی یک نفر از «1» . شاید توبه کنند و بازگردند
4. قرآن «2» . خانوادهي لوط را زنده نگذارند، اما پیش از اقدام مجازات شدند که در برخی احادیث به این مطلب اشاره شده است
برخی «. به آنان گفته شد به همان نقطهاي که فرمان داده شد، بروید » مقصد خاندان لوط را به صورت مجمل بیان کرده است؛ یعنی
مفسران آن نقطه را سرزمین شام دانستهاند که محیط نسبتاً پاکی بود و یا شهر یا روستاي خاصی توسط فرشتگان مشخص شده بود و
5. عذاب قوم لوط حتمی شده بود و قابل برگشت و «3» . یا نوعی راهنمایی الهی با خود داشتند که در مسیر از آن بهره میبردند
تجدید نظر نبود. 6. برخی اخبار غیبی قبل از وقوع آن، به پیامبران اطلاع داده میشد. آموزهها و پیامها: 1. خدا به وعدهي خود عمل
میکند و مؤمنان را از عذاب نجات میدهد. 2. رهبر پا به پاي مردم ضعیف حرکت کند تا کسی بر جاي نماند. 3. رهبران الهی
مقصد و راه خود را با راهنمایی خدا میپیمایند. 4. خدا نسل خلافکاران همجنسگرا را نابود میسازد. *** تفسیر قرآن مهر جلد
یازدهم، ص: 169 قرآن کریم در آیات شصت و هفتم تا هفتاد و یکم سورهي حجر به واکنش شرمآور قوم لوط و گفت و گوي
71 . وَجَ آءَ أَهْلُ الْمَدِینَۀِ یَسْتَبْشِرُونَ* قَالَ إِنَّ هؤُلَآءِ ضَ یْفِی فَلَا - آنان با لوط پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده، میفرماید: 67
تَفْ َ ض حُونِ* وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ* قَالُواْ أَوَ لَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعلَمِینَ* قَالَ هؤُلَآءِ بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فعِلِینَ و مردم شهر در حالی که شادي
در حقیقت اینان میهمانان مناند، پس [مرا] رسوا مکنید؛* و خودتان را از » : میکردند (به سوي خانه لوط) آمدند.* (لوط) گفت
لوط) ) *«!؟ و آیا تو را از (میهمان پذیري) جهانیان منع نکردیم » : قوم لوط) گفتند ) *«. (عذاب) خدا حفظ کنید، و [مرا] خوار مسازید
نکتهها و اشارهها: 1. قوم «(. اگر میخواهید کار (صحیحی) انجام دهید این (زن) ان دختران مناند، (با آنها ازدواج کنید » : گفت
لوط بسیار بیشرم بودند، به طوري که پس از دیدن فرشتگان، که گمان میکردند جوانان زیبایی هستند، گروه زیادي به طرف
خانهي لوط علیه السلام آمدند و حتی به یکدیگر مژده میدادند که طعمهي لذیذي به چنگ آوردهاند. این جریان نشان دهندهي
عمق آلودگی و بیشرمی آنان در زمینهي همجنسگرایی است، چیزي که حتی در میان چهارپایان نیز نظیر آن کمتر دیده میشود.
2. در این آیات اشاره شده که لوط پیامبر از هجوم مردم آگاه شد و در صدد دفع حملهي آنان به میهمانان خود برآمد و با آرامش
صفحه 50 از 115
و خواهش از آنها خواست که با این کارها او را در برابر میهمانان رسوا و شرمنده نسازند و آبروي او را نریزند؛ یعنی کاري نکنند
که مردم بفهمند اهل شهر لوط تا چه اندازه آلوده به همجنس بازي شدهاند. 3. برخی مفسران نوشتهاند که لوط پیامبر براي نجات
«1» . افراد غریب وص: 170 مسافر از چنگال همجنسگرایان، آنها را به خانهي خود دعوت میکرد
این آیات اشاره دارند که قوم بیشرم لوط قبلًا به پیامبرشان هشدار داده بودند که میهمان به خانهي خود راه ندهد تا آنان بتوانند
4. حضرت لوط پیامبر علیه السلام به قوم خویش «2» . افراد مسافر و غریب را به چنگ آورند و طعمهي هوسبازي خود نمایند
پیشنهاد کرد که با دختران ازدواج کنند. البته منظور لوط پیامبر آن بود که اگر شما ایمان آورید، میتوانید هر کدام با یک دختر
و این نوعی اتمام حجّت بر آنان بود که اگر مقصودشان اشباع غریزهي جنسی است، راه صحیح و قانونی وجود «3» ازدواج کنید
دارد؛ پس به انحراف و همجنسگرایی روي نیاورند. آموزهها و پیامها: 1. اگر گناهکاري در جامعه شایع شود، شرم و حیاي مردم
از بین میرود. 2. تا آن جا که میتوانید، از میهمانان خود دفاع کنید. 3. اهانت به میهمان، اهانت به میزبان است. 4. اگر جامعه
آلوده شود، خلافکاران، قانون منع نیکوکاري وضع میکنند و بیشرمانه و طلبکارانه آن را اجرا میکنند. 5. براي جلوگیري از گناه،
راههاي قانونی و صحیح پیشنهاد کنید. 6. هدف پیامبران، سرکوبی غرایز و ممنوع ساختن لذتها نیست، بلکه هدایت و کنترل
آنهاست. ***ص: 171 قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي حجر به سرمستی قوم لوط اشاره
کرده، میفرماید: 72 . لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ به جان تو سوگند، قطعاً آنان در مستی خود سرگردانند. نکتهها و اشارهها:
1. همجنسگرایان قوم لوط گرفتار مستی شهوت، غرور و لجاجت شده و کاملًا از اخلاق انسانی و عواطف بشري دور گشته بودند
و از این رو هیچ حیایی نداشتند و حتی به خانهي دیگري هجوم میبردند تا به میهمانان او تعرّض کنند. 2. مستی و خُماري انواع
مختلفی دارد؛ گاهی از شراب و گاهی از مقام و شهوت است. همجنسبازان قوم لوط گرفتار مستی شهوت شده بودند و در این
انحراف سرگردان بودند، به طوري که راه نجات خود را گم کرده بودند و نمیدیدند و حتی هنگامی که لوط پیشنهاد ازدواج با
دختران را میدهد، حاضر نیستند راه حلال را براي اشباع غریزهي جنسی بپذیرند و از گناه و ننگ رهایی یابند و سرمستانه باز هم به
دنبال انحراف جنسی خود هستند. 3. اسلام راه ارضاي غریزهي جنسی را براي بشر باز کرده، ولی آن را کنترل و هدایت نموده
است؛ یعنی ازدواج مرد با زن را حلال کرده، اما همجنسبازي و لواط را حرام شمرده و مجازات شدید مرگ را براي آن قرار داده
تا این بلا جامعهي انسانی را به انحراف نکشاند و نسل بشر به نابودي کشیده نشود و بیماريهاي آمیزشی دامان انسانها را «1» است
4. در برخی احادیث میخوانیم که لوط پیامبر علیه السلام حدود سی سال درص: 172 «2» . نگیرد
اما هیچ کس، جز خانوادهاش، به او ایمان نیاوردند و حتی «1» ، میان این گروه شهوتپرست فرومایه به تبلیغ دین الهی مشغول بود
و همین کفر، انحراف و مستی شهوت قوم لوط را گرفتار عذاب الهی کرد، ولی «2» . همسر او هم در ردیف کافران قرار گرفت
و برخی مفسران آن را «3» خانوادهي او نجات یافتند. 5. سوگند در این آیه به جان و عُمر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است
و از این آیه استفاده کردهاند که سوگند به غیر خدا براي تأکید کارها جایز است، «4» . سوگند فرشتگان به جان لوط پیامبر دانستهاند
. آموزهها و پیامها: 1 «5» . هر چند آثار قسم بر آن مترتب نیست. سوگند شرعی وقتی منعقد میشود که با نام خدا همراه باشد
همجنسبازي نوعی مستی است (مراقب باشید که به آن آلوده نشوید). 2. سرمست گناه نشوید (که فرجامی عذابآلود دارد). ***
قرآن کریم در آیات هفتاد و سوم و هفتاد و چهارم سورهي حجر به عذابهاي قوم لوط اشاره کرده، میفرماید: 73 و 74 . فَأَخَذَتْهُمُ
الصَّیْحَ ۀُ مُشْرِقِینَ* فَجَعَلْنَا علِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِن سِجِّیلٍص: 173 و در حال طلوع
خورشید بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت؛* و آن (شهر) را زیر و رو گرداندیم، و سنگ [هایی از جنس گِل بر آنان باراندیم!
نکتهها و اشارهها: 1. صَیْحه یا فریادي که قوم لوط با آنان نابود شدند، ممکن است صداي یک صاعقهي عظیم یا زلزلهي وحشتناك
2. در عصر ما روشن شده که امواج صوتی شدید، آزار «1» . بوده باشد که همهي مردم از وحشت آن بیهوش یا بیجان شدند
صفحه 51 از 115
دهنده و وحشتانگیزند که گاهی با عنوان شکستن دیوار صوتی از آن یاد میشود. اگر این امواج از حد فراتر روند، ارگانهاي
حیاتی بدن را به کلی از کار میاندازند و یا حتی ساختمانی را ویران میسازند. 3. در این دو آیه به سه عذاب قوم لوط اشاره شده
است: فریادي وحشتناك که آنان را فراگرفت، شهرشان زیر و رو شد و بارانی از سنگ بر آنان بارید. 4. بارش سنگها شاید براي
هدفگیري کسانی بود که با صداي وحشتناك نابود نشده و یا زیر آوار نرفته بودند و نیز ممکن است این بارش سنگها براي محو
کردن اجساد پلید این قوم بوده است. 5. احتمالًا تعدد عذاب قوم لوط به خاطر شدّت گناه و جسارت و بیشرم بودن آنان و براي
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 174 آموزهها و پیامها: 1. با همجنسبازان بیشرم به شدت «2» . عبرت دیگران بوده است
برخورد کنید. 2. همجنسبازي فرجامی سخت و عذابآلود دارد. *** قرآن کریم در آیات هفتاد و پنجم تا هفتاد و هفتم سورهي
77 . إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ* وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ - حجر به نشانههاي عبرتآموز سرگذشت قوم لوط اشاره کرده، میفرماید: 75
مُّقِیمٍ* إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَۀً لِّلْمُؤْمِنِینَ قطعاً در این (سرگذشت)، نشانههایی (عبرتآموز) براي هوشیاران است. * و قطعاً آن (شهر
ویران)، بر سر راه پایدار (مسافران) است.* قطعاً در این (ماجرا)، نشانهاي (امید بخش) براي مؤمنان است. نکتهها و اشارهها: 1. افراد
با بینش مخصوص خود، در ماجراي قوم لوط نشانههایی آموزنده و عبرتآموز میبینند. آن کس است اهل «1» بافراست و باهوش
بشارت که اشارت داند نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست (حافظ) 2. آثار شهر قوم لوط، در راه شام از سوي مسیر مدینه قرار
دارد که نگاه به آن ویرانهها و تفکر در آنها براي هر بینندهاي عبرتآموز است و هر هوشیاري را به توبه و تطهیر دل و جان از
3. در ماجراي قوم لوط براي هوشیاران نشانههاي عبرتآموزي آلودگیها فرا میخواند.ص: 175
است و براي مؤمنان نشانههاي امید آفرین؛ زیرا افراد باایمان از عذاب قوم لوط و نجات خاندان او امیدوار میشوند که خدا حامی
«. در ماجراي قوم لوط نشانههایی براي افراد باهوش و مؤمنان است » مؤمنان و خوارکنندهي کافران است. 4. مفسران از جملهي
آشنایان، ره بدین معنا برند «1» . استفاده کردهاند که مؤمنان راستین همان هوشیارانی هستند که با دیدهي عبرت به تاریخ مینگرند
در سراي خاص بار عام نیست (سعدي) 5. در برخی احادیث از امام صادق علیه السلام حکایت شده که مقصود از افراد هوشیار در
و در حدیث دیگري از امام علی علیه السلام حکایت شده که مقصود از هوشیاران در این «2» . این آیه امامان علیهم السلام هستند
البته روشن است که این گونه احادیث مصداقهاي کامل آیه را بیان «3» . آیه پیامبر بود و بعد از او من و امامانِ از نسل من هستند
میکند، و گرنه تعبیرات آیه شامل همهي هوشیاران میشود، همان طور که در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده است که مقصود
از افراد هوشیار در این آیه، همان امت اسلام هستند.ص: 176 و سپس اضافه کردند که پیامبر صلی
آموزهها و پیامها: 1. حوادث تاریخی «1» . الله علیه و آله فرمود: از هوشیاري مؤمن برحذر باشید، که او با نور خداي متعال میبیند
براي هوشیاران نشانههاي عبرتآموزي در بر دارند. 2. حفظ و دیدار شهرهاي ویران شده کنار جادهها مایهي عبرت دیگران است.
3. مؤمنان از مطالعهي تاریخ نشانه (ي امیدآفرین پیروزي حق را) میبینند. ***
ماجراي قوم شعیب(اصحاب آیکه)
قرآن کریم در آیات هفتاد و هشتم و هفتاد و نهم سورهي حجر به سرزمینهاي پردرخت قوم شُعَیب و ستمکاري و مجازات
عبرتآموز آنان اشاره کرده، میفرماید: 78 و 79 . وَإِن کَانَ أَصْحبُ الْأَیْکَ ۀِ لَظلِمِینَ* فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ و مسلماً اهل
ایْکَه (: سرزمین پر درخت قوم شعیب) ستمکار بودند.* و از آنان انتقام گرفتیم؛ و قطعاً دو (شهر ویران شده قوم لوط و شعیب) بر
به معناي درختان درهم پیچیده است و در این جا اشاره به قوم شعیب پیامبر علیه « ایْکَه » . سر راهی آشکار است. نکتهها و اشارهها: 1
که در سرزمینی پرآب و درخت در بین عربستان وص: 177 سوریهي فعلی زندگی «2» السلام است
2. قوم شعیب که ثروت زیادي داشتند، گرفتار غرور و غفلت شدند و به کمفروشی و فساد در زمین پرداختند و «1» . میکردند
صفحه 52 از 115
شعیب پیامبر علیه السلام آنان را از این کار منع کرد و به توحید و راه حق فراخواند، اما آنان لجاجت کردند و سرانجام با مجازات
3. تأکید بر «2» . دردناکی به هلاکت رسیدند؛ صاعقهاي بر آنان فرود آمد و آن ستمکاران و سرزمین پردرخت آنها را نابود کرد
سرزمین پردرخت قوم شعیب، شاید براي یادآوري این مطلب است که با این همه نعمتی که به آنان بخشیدیم، به جاي سپاس،
به معناي قصد کردن است و از آن جا که « ام » در اصل از مادهي « امام » . ستمکاري و ناسپاسی کردند و گرفتار عذاب الهی شدند. 4
در این آیه اشاره به آن است که «3» . انسان براي رسیدن به مقصد، از راهها عبور میکند، واژهي امام به معناي راه هم آمده است
. شهرهاي ویران شدهي قوم لوط و قوم شعیب در کنار جاده و بر سر راه کاروانها و مسافران است که مایهي عبرت آنهاست. 5
حفظ آثار تاریخی مفید است و سبب عبرت آموزي مسافران و رهگذران و بینندگان میشود، و همین، فلسفهي حفظ آثار تاریخی
در کنار خیابانها و موزههاست.ص: 178 آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت ستمکاران تاریخ عبرت
بگیرید. 2. به آثار تاریخی کنار جادهها و شهرها و ملتهاي مجازات شده توجه کنید و عبرت بگیرید. 3. ستمکاري عامل عذاب و
هلاکت ملتهاست. ***
ماجراي قوم لوط(اصحاب حجر)
قرآن کریم در آیات هشتادم تا هشتاد و چهارم سورهي حجر به سرگذشت قوم ثَمُود (یعنی اصحاب الحِجْر) و خانههاي سنگی و
84 . وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحبُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ* وَءَاتَیْنهُمْ ءَایتِنَا فَکَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِ ینَ* وَکَانُواْ - عذاب آنان اشاره کرده و میفرماید: 80
یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتاً ءَامِنِینَ* فَأَخَ ذَتْهُمُ الصَّیْحَ ۀُ مُصْ بِحِینَ* فَمَآ أَغْنَی عَنْهُم مَّا کَ انُواْ یَکْسِبُونَ و بیقین اهل حِجْر (: قوم ثمود)
فرستادگان [خدا] را تکذیب کردند؛* و نشانههاي خود را به آنان دادیم، و [لی از آنها روي گردان بودند.* و در حال امنیت،
همواره از کوهها خانههایی میتراشیدند.* و صبحگاهان بانگ (مرگبار) آنان را فرو گرفت!* و آنچه همواره کسب میکردند،
است و این واژه نام شهري است که « دامن مادر » در اصل به معناي « حِجْر » . (عذاب الهی را) از آنان دفع نکرد. نکتهها و اشارهها: 1
نامیده شده. مکان این « حِجْر » و شاید از آن جهت که این شهر در دامنهي کوه ساخته شده بود «1» قوم ثَمُود در آن سکونت داشتند
دانستهاندص: 179 که یکی از شهرهاي تجارتی « تیمه » شهر را در مسیر مدینه به سوریه و در جنوب
2. در حکایات تاریخی آمده است پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال نهم «1» . عربستان بود و امروزه تقریباً اثري از آن نیست
هجري براي جنگ تبوك لشگرکشی میکردند و سربازان اسلام خواستند در محلی توقف کنند، ولی پیامبر صلی الله علیه و آله مانع
3. قوم ثمود پیامبري به نام صالح «2» «. این جا همان منطقهي قوم ثمود است که عذاب الهی بر آنان فرود آمد » : شدند و فرمودند
خدا را انکار کردند؛ شاید بدین خاطر که این قوم پیامبران « فرستادگان » علیه السلام داشتند، ولی در این آیه اشاره شده که آنان
دیگري نیز داشتند و یا این که برنامه و هدف همهي پیامبران یکی است و تکذیب یکی از آنان به منزلهي تکذیب همهي آنهاست.
در کار شهرسازي پیشرفته و کوشا بودند و خانههاي محکم و امنی میساختند؛ یعنی یا در دل کوهها تونل « حِجْر » 4. مردم شهر «3»
. آموزهها و پیامها: 1 «4» . میزدند و خانه میساختند و یا خانههاي خود را از سنگ میساختند، تا در برابر طوفان و سیل مقاوم باشد
به خانههاي سنگی و محکم مغرور نشوید که نمیتواند شما را در برابر عذاب الهی حفظ کند. 2. روي برتافتن از رهبران الهی،
زمینهساز عذاب الهی است. ***ص: 180 قرآن کریم در آیات هشتاد و پنجم و هشتاد و ششم
. سورهي حجر به حقانیّت آفرینش جهان و حتمی بودن رستاخیز و دستور عفو مخالفان و دلیل آن اشاره کرده، میفرماید: 85 و 86
وَمَا خَلَقْنَا السَّموتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَۀَ لَآتِیَۀٌ فَاصْ فَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ* إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلقُ الْعَلِیمُ و آسمانها و
زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم؛ و ساعت (قیامت) قطعاً آمدنی است؛ پس با گذشتی زیبا، (از مخالفان)
درگذر.* براستی که تنها پروردگار تو، فراوان آفرین داناست. نکتهها و اشارهها: 1. مقصود از حق بودن آفرینش جهان آن است که
صفحه 53 از 115
نظام حاکم بر آن حساب شده و داراي هدف است و این نظام شگرف و دقیق دلیل روشنی بر آفریدگار دانا و تواناست. 2. شاید
حق بودن جهان دلیلی بر معاد باشد؛ زیرا جهانی که به حق آفریده شده، داراي هدفی برتر است که همان رستاخیز است، و گرنه
به معناي روي هر چیزي است، مثل صفحهي صورت؛ و مقصود از آن در این آیه آن است « صَ فْح » . آفرینش بیهوده خواهد شد. 3
که از مخالفان روي برتاب و صرف نظر کن. البته رويگردانی از هر چیز، ممکن است به خاطر قهر و بیاعتنایی باشد و یا به خاطر
روي گردانی را توصیف کرده، یعنی روي گردانی تو از مخالفان همراه با « جمیل » عفو و گذشت بزرگوارانه. در این آیه با واژهي
4. در حدیثی از امام رضا علیه السلام بزرگواري باشد؛ بخششی زیبا و بدون ملامت.ص: 181
5. برخی مفسران برآناند که آیهي دوم که «1» . حکایت شده که مقصود از این آیه، عفو کردنی است که بدون سرزنش باشد
اشاره به آفرینندگی و آگاهی خدا میکند، دلیلی بر بخشش و رويگردانی پیامبر صلی الله علیه و آله از مخالفان است؛ زیرا خدا به
همهي اسرار انسانها آگاه است و هموست که انسانها را متفاوت آفریده است، پس نباید انتظار یکسان بودن همهي مردم را داشته
6. این سوره در مکه نازل شده است، ولی دستور عفو و «2» . باشی، بلکه با عفو با آنان برخورد کن تا به تدریج تربیت شوند
گذشت در سورههاي مدنی نیز آمده است. پس عفو یک دستور عمومی در اسلام است که منافاتی با فرمان جهاد با دشمنان ندارد؛
چراکه هر کدام در زمان و مکان خاصی اجرا میشود؛ یعنی هنگامی که عفو سبب جرئت و جسارت مخالفان میشود، چارهاي جز
آموزهها و پیامها: 1. آفرینش جهان بر اساس حق و هدفمند است. 2. به صورت نیکویی از مخالفان «3» . شدّت عمل و جهاد نیست
درگذر. *** خداي متعال در آیهي هشتاد و هفتم سورهي حجر با اشاره به نعمت بزرگ قرآن و به ویژه سورهي حمد میفرماید:
87 . وَلَقَدْ ءَاتَیْنکَ سَبْعاً مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْءَانَ الْعَظِیمَص: 182 و بیقین هفت (آیه از سوره حمد با نزول)
هفت از دو تاها) که در این ) « سَبْعاً من المَثانی » دوباره، و قرآن بزرگ را به تو دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. مفسران در مورد تعبیر
«1» . تکرارهاست « دو » سورهي حمد است که هفت آیه دارد و منظور از « هفت » آیه آمده است چند احتمال دادهاند: الف) مقصود از
آن است که حمد دو بار بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود « مَثانی » ب) مقصود سورهي حمد است که هفت آیه دارد و منظور از
هفت « هفت » ج) منظور از «2» . تشکیل شده و یا در هر نماز دوبار خوانده میشود « درخواست » و « ثنا » آمده و یا از دو بخش عمده
که دو بار (به صورت یک جا و تدریجی) بر پیامبر صلی «3» خود قرآن است « مَثانی » سورهي بزرگ ابتداي قرآن است و مقصود از
د) در برخی احادیث از امام باقر علیه السلام حکایت شده «4» . الله علیه و آله فرود آمده و یا این که آیات آن مکرر خوانده میشود
«5» . ما هستیم که پیامبر صلی الله علیه و آله ما را با قرآن قرین قرار داده و دستور تمسّک به ما را داده است « مَثانی » که مقصود از
که در این صورت هر کدام «1»ص: 183 البته ممکن است که مقصود آیهي همهي این معانی باشد
مصداقی از آن را بیان میکنند هر چند احتمال اول و دوم با ظاهر آیه سازگارتر است. 2. خدا در این آیه براي پیامبرش این واقعیت
را بازگو میکند که تو داراي سرمایهي عظیمی همچون قرآن و سورهي حمد هستی؛ و تعبیرات این آیه نشان دهندهي عظمت
جایگاه سورهي حمد است که روح انسان را به خدا پیوند میدهد. 3. در این آیه به عظمت و بزرگی قرآن اشاره شده است؛
برنامهاي که تمامش نور، برکت، هدایت و معنویت است. آري؛ اگر قرآن کاملًا در زندگی مسلمانان پیاده شود، دنیا و آخرت آنان
را امن، آباد، آزاد و با معنویت خواهد ساخت. 4. این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله است، ولی در حقیقت به مسلمانان
گوشزد میکند که متوجه سرمایههاي بزرگ خود باشند. 5. قرآن بزرگترین رحمت الهی: امام عارفان در این مورد مینویسند:
بزرگتر رحمتهاي الهی قرآن است. تو اگر به رحمت ارحم الراحمین طمع داري و آرزوي رحمت واسعه داري، از این رحمت
«2» . واسعه استفاده کن؛ طریق وصول به سعادت را باز نموده و چاه را از راه روشن فرموده، تو خود به پاي خود در چاه میافتی
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 184 آموزهها و پیامها: 1. قرآن کتابی بزرگ و سرمایهاي گرانبهاست (پس قدر آن را بدانید).
2. در میان سورههاي قرآن، به سورهي حمد توجه ویژه کنید. ***
صفحه 54 از 115
آداب رهبري
قرآن کریم در آیهي هشتاد و هشتم سورهي حجر به پیامبر صلی الله علیه و آله، دستور میدهد که به نعمتهاي مادي کفار چشم
ندوزند و براي آنان غم نخورد و نسبت به مؤمنان فروتن باشد: 88 . لَاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوجاً مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ
وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ هرگز چشمانت را خیره مکن، به آنچه که گروههایی از آن (کافر) ان را بدان بهرهمند کردیم، و بر
(بیایمانی و ثروت اندوزي) آنان غم مخور، و بال (عطوفت و فروتنی) خود را براي مؤمنان فرو آر؛ نکتهها و اشارهها: 1. خدا ممکن
است بهرههاي مادي دنیا را در اختیار گروههایی از کافران بگذارد، اما این کالاها ناپایدار و پردردسر و در برابر نعمتهاي معنوي و
2. مقصود «1» . سرمایههایی همچون قرآن، بسیار کوچک هستند و ارزش آن را ندارند که تو به آنها چشم بدوزي و ناراحت شوي
این آیه آن نیست که به مواهب و نعمتهاي دنیایی توجه نداشته باشیم و از آن استفاده نکنیم، بلکه آن است که به امکانات کفار
خیره نشوید، تا اسیر و دلباختهي آنان نگردید. مرو به خانهي ارباب بیمروت دهر که گنج عافیت در سراي خویشتن است (حافظ)
3. در احادیث از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که فرمودند: هر کس چشم به آنچه در دست دیگران است، بدوزد، همیشه
آري؛ تنگنظرانی که مرتب به وضع مادي دیگران مینگرند «1» . اندوهگین خواهد بود و هرگز آتش خشم در دل او فرو نمینشیند
و آنها را با خود مقایسه میکنند، همیشه از کمبودهاي مادي رنج میبرند و گرفتار احساس حقارت درونی و کمبود شخصیت
میشوند، در حالی که انسان سالم و با شخصیت باید فکر خود را در جهت رشد به کار ببرد و با همت عالی و حفظ استقلال و
آزادگی و با تلاش به پیشرفت و تکامل از دیگران جلوتر برود و منافع مادي را در خدمت معنویت و کمال درآورد. 4. در این آیه
به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده شده که بر حال کافران غم نخور؛ یعنی به خاطر بیایمانی آنها و یا ثروتهایی که در دست
آنهاست، تأسف نخور و ناراحت مباش؛ چون آنان لیاقت و ارزش آن را ندارند که برایشان غصه بخوري. 5. این آیه محبت و
فروتنی را به گستردن بال پرندگان تشبیه کرده است که براي اظهار محبت به جوجههاي خود، بال خود را میگسترانند و آنها را زیر
پر خود میگیرند و صحنهاي عاطفی به وجود میآورند. یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله نیز با مؤمنان فروتنی کند و آنان را زیر بال
6. فروتنی وظیفهي رهبر مسلمانان و خود، از خطر حوادث، تفرقهها و دشمنان حفظ کند.ص: 186
یکی از اصول مدیریت اسلامی است. آري؛ سرمایهي بزرگ هر رهبر الهی، همان محبت، فروتنی و پیوند معنوي با پیروان خویش
است. همانطور که خشونت و تکبّر عامل پراکندگی و تنفر مردم از رهبري میشود. 7. امام علی علیه السلام در نامهاي به نمایندهي
خود، یعنی محمد بن ابی بکر مینویسند: بالهاي خود را براي مردم فرود آور و در برابر آنان نرمش کن و چهرهي خود را گشاده
8. خطاب این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله است، امّا در «1» . دار و میان آنان حتی در نیم نگاه و خیره شدن، مساوات کن
حقیقت وظیفهي همهي رهبران الهیِ جوامع بشري را مشخص ساخته است. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی چشم به امکانات
کافران ندوزند و بر سرنوشت آنان غصه نخورند. 2. در برابر مؤمنان فروتن و مهربان باشید. ***ص:
2. آمادگی جسمی و رشد ؛( 187 مدیریت و قرآن الف) شرایط و لوازم مدیریت: 1. دانش (و تخصص) (بقره، 247 و یوسف، 55
5. گذشت و تغافل (توبه، 61 و ؛( 4. بصیرت (یوسف، 108 ؛( 3. عادل بودن و ظالم نبودن (بقره، 124 ؛( لازم (بقره، 247 و نساء، 6
9. نفوذ ؛( 8. واضح سخن گفتن (طه، 27 ؛( 7. شرح صدر (طه، 25 ؛( 6. با نرمی سخن گفتن (طه، 44 ؛( فرقان، 63 و آلعمران، 159
.12 ؛( 11 . لزوم انتخاب همکار (معاون و وزیر) (طه، 29 ؛( 10 . مشورت با همکاران و یاران (آلعمران، 159 ؛( کلام داشتن (طه، 28
.15 ؛( 14 . امانتداري (یوسف، 55 ؛( 13 . چشم به اموال دیگران ندوختن (حجر، 88 ؛( تواضع در برابر پیروان و زیردستان (حجر، 88
سبکسر نبودن (نساء، 5)؛ ب) ضوابط انتخاب همکاران و معاونان مدیر: 1. انتخاب همکاران نزدیک و مورد اطمینان که پشتیبان
3. آزمایش 2. لزوم شرکت دادن همکاران در کارها (طه، 32 )؛ص: 188 ؛(31 - مدیر باشند (طه، 29
صفحه 55 از 115
افراد قبل از واگذاري مسئولیت به آنان (بقره، 124 و نساء، 6)؛ ج) وظایف مدیر: 1. هشدار دادن در مورد خطرها (حجر، 89 و ...)؛
.5 ؛( 4. اجراي عدالت و قسط (حدید، 25 ؛( 2. روشنگري و هدایت (حجر، 89 و ...)؛ 3. هنر گوش دادن و تحمل دیگران (توبه، 61
7. حرکت در راستاي توحید (نحل، 36 و ...)؛ 8. آموزش دادن ؛( 6. اصلاحطلبی در حد توان (هود، 88 ؛( برنامه داشتن (حدید، 25
10 . اعلام تواناییها و تخصصها به مراجع مربوطه ؛( 9. تربیت و رشد دادن و پاك کردن افراد (جمعه، 2 ؛( و جهلزدایی (جمعه، 2
4).ص: 189 - 11 . مدیریت زمان و هر کاري را در زمان خاص انجام دادن (مزمّل، 3 ؛( (یوسف، 55
قرآن را تجزیه نکنیدچ
.93 - قرآن کریم در آیات هشتاد و نهم تا نود و سوم سورهي حجر به مخالفان و تجزیهگران قرآن هشدار میدهد و میفرماید: 89
وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ* کَمَآ أَنزَلْنَا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ* الَّذِینَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِ ینَ* فَوَرَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ* عَمَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ و
ما بر کافران عذابی میفرستیم) همانگونه که بر تبعیضگران (آیات الهی) فرو ) *«! در واقع من تنها هشدار دهنده روشنگرم » : بگو
فرستادیم؛* (همان) کسانی که قرآن را پاره پاره کردند.* و به پروردگارت سوگند، که حتماً از همه آنان پرسش خواهیم کرد؛* از
در اصل به معناي متفرق ساختن است و به بخشها و قسمتهاي هر « عِضین » . آنچه همواره انجام میدادند. نکتهها و اشارهها: 1
چیزي نیز گفته میشود. در این جا منظور کسانی هستند که قرآن را به بخشهاي مختلف پاره پاره میکنند و هر چه به سود آنان
است میگیرند به آن عمل میکنند و هر چه به زیان آنهاست کنار میگذارند؛ یعنی به جاي آن که قرآن رهبر و راهنماي آنان
باشد، وسیلهاي براي رسیدن به مقصدشان است. 2. برنامهها و دستورات و آیات الهی، معمولًا برخی موافق میل ماست و برخی ابتداءً
مطابق میل نیست؛ مؤمنان واقعی به همهي این آیات ایمان میآورند و به آنها عمل میکنند. اما مدعیان دروغین قرآن را تجزیه
میکنند به بخشی ایمان میآورند و بخشی را که مخالف هوسها و منافع آنهاست انکار میکنند یا بدان عمل نمیکنند و اینها
،« پرسیدن » 3. گاهی هدف ازص: 190 «1» . همان تقسیمگران هستند که گرفتار عذاب الهی میشوند
کشف مطالب پنهان و آگاهی از اسرار افراد است. این معنی در مورد پرسش خدا از مردم صادق نیست؛ چرا که خدا از همهي
اسرار و اعمال مردم آگاه است. و گاهی مقصود از پرسش، تفهیم مطلب به خود فرد است، که نوعی مجازات روانی خلافکاران
است؛ پرسش خدا از کافران از این نوع است. 4. در این آیه بیان شده که از همهي اعمال مردم پرسش میشود و در برخی آیات
به خاطر آن که قیامت داراي مراحلی است که در برخی از این «1» . دیگر آمده است که در آن روز از گناه مردم پرسش نمیشود
مراحل و ایستگاهها از همهي مردم سؤال میشود و در برخی مراحل پرسش وجود ندارد و دهانها بسته میشود و خود اعضاي
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی صریحاً هشدارها و روشنگريهاي خود را بیان کنند. 2. سنّت خدا بر «2» . انسان شهادت میدهند
مجازاتِ تجزیهگرانِ آیات الهی است. 3. پروردگار از همهي کارهاي خلافکاران بازجویی خواهد کرد. *** قرآن کریم در آیات
- نود و چهارم تا نود و ششم سورهي حجر دستور آشکار ساختن مأموریت را میدهد و با تهدید ریشخند کنندگان میفرماید: 94
96 . فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ* إِنَّا کَفَیْنکَ الْمُسْتَهْزِءِینَ* الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً ءَاخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ تفسیر قرآن
مهر جلد یازدهم، ص: 191 و آنچه را که (بدان) فرمان داده شدهاي آشکار کن؛ و از مشرکان روي برتاب؛* [چرا] که ما تو را (از
شرّ) مسخره کنندگان، کفایت میکنیم.* (همان) کسانی که معبود دیگري با خدا قرار میدهند. و [لی بزودي خواهند دانست!
نکتهها و اشارهها: 1. در برخی احادیث روایت شده که آیهي نود و چهارم سورهي حجر در مکه و پس از سه سال دعوت مخفیانه،
بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده است، در حالی که تعداد اندکی همچون علی علیه السلام و خدیجه به او ایمان آورده
و در برابر نظام شركآلود مکیان «1» بودند، اما به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده شد که دعوت مخفی خود را علنی سازد
2. مقصود از روي برتافتن از مشرکان که در این آیه بدان اشاره شده، همان بیاعتنایی به آنان و ترك «2» . موضعگیري کند
صفحه 56 از 115
مبارزهي با آنهاست؛ زیرا اسلام و مسلمانان در آن زمان قدرت چندانی نداشتند تا بتوانند با مشرکان مکه مبارزه کنند. 3. مشرکان
که در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله منطقی نداشتند، به ریشخند کردن او میپرداختند، ولی خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله
مسخرهکنندگان پیامبر » 4. در این آیه بیان شده که «3» . دلداري میداد که از آنان نهراسد که خدا شرّ آنان را دفع خواهد کرد
شاید این جمله اشاره به آن باشد که مشرکان با پرستش بتهاي «. صلی الله علیه و آله کسانی هستند که خود غیر خدا را میپرستند
خرمایی، چوبی و سنگی، کار مسخرهاي میکنند، ولی باص: 192 این حال، پیروان توحید را ریشخند
و یا این جمله براي دلداري پیامبر صلی الله علیه و آله است که اگر آنان تو را ریشخند کردند، ناراحت مباش، آنان «1» . میکنند
آموزهها و پیامها: 1. مراحل دعوت را رعایت کنید و هرگاه زمان و مکان مناسب فرا رسید «2» . حرمت خدا را هم نگه نداشتند
دعوت الهی را آشکار کنید. 2. مبلّغان توحید به هیاهوي مشرکان توجه نکنند. 3. خدا از مبلّغان دین خود حمایت میکند. 4. خدا
ریشخند کردن نسبت به هبران دینی را بیپاسخ نخواهد گذاشت. *** قرآن کریم در آیهي آخر سورهي حجر با اشاره به سخنان
99 . وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِ یقُ صَدْرُكَ بِمَا یَقُولُونَ* - مخالفان، راه تقویت روحیه را سجده و عبادت معرفی میکند و میفرماید: 97
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السجِدِینَ* وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ و بیقین میدانیم که تو به خاطر آنچه میگویند سینهات تنگ
میشود؛* پس با ستایش پروردگارت تسبیح (او) گوي؛ و از سجده کنندگان باش!* و پروردگارت را پرستش کن، تا تو را یقین
(مرگ) فرا رسد. نکتهها و اشارهها: 1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روحی لطیف و قلبی حساس داشت و به طور طبیعی از سخنان
ریشخندآمیز، کفرآمیز و بدگوییهاي مخالفان ناراحت میشد، ولی خداي متعال در این آیات ایشان را دلداري میدهد. تفسیر
2. در این آیات راه زدودن آثار روحیِ سخنان مخالفان و راه تقویت روحی را به پیامبر صلی الله قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 193
علیه و آله نشان داده است که همان تسبیح، سجده و عبادت پروردگار است؛ این امور، دل را نورانی و با صفا میکند و به آن نیرو
میبخشد و پیوند انسان را با خدا محکم میسازد و قدرت تحمّل را میافزاید. 3. در روایات آمده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه
مرتبهي عالی علم « یقین » 4. مقصود از واژهي «1» . و آله غمگین میشد، به نماز برمیخاست و آثار اندوه را در نماز از دل میشست
است؛ چرا که مرگ امري مسلّم است که شکی « مرگ » و اطمینان است و بین مفسران مشهور است که این واژه در این جا به معناي
«2» . در آن نیست و یا این که هنگام مرگ پردهها کنار میرود و حقایق در برابر چشم انسان آشکار میشود و یقین حاصل میشود
البته این احتمال نیز هست که مقصود از یقین همان مرتبهي عالی علم باشد که مرگ یکی از مُتعلَقات این علم است. 5. انسان داراي
استعداد تکامل است. از طرفی، عبادت مکتب عالی تربیتی است که انسان را به سوي کمال میبرد و بخشی از تکامل فردي و
اجتماعی انسان را تشکیل میدهد و از سویی دیگر همیشه جامعهي بشري نیازمند قوانین و احکام الهی براي رشد و حفظ حدود
مسئولیتها و جلوگیري از تصادمها و فسادهاست و افزون بر این، اعمال نیک انسان سرچشمهي ملکات فاضلهي نفس است و
هنگامی که این ملکات قوت یافت، خود سرچشمهي اعمال نیک بیشتر میشود. از این مقدمات روشن میشود که انسان حتی بعد
از رسیدن به مرحلهي تکامل و یقین، باز هم نیازمند عبادت و تکلیف است و اگر انسان دست ازص:
آموزهها و «1» . 194 انجام تکلیف بردارد، فوراً جامعه به طرف سقوط و فساد میرود و انسان از ملکات فاضله و کمال دور میگردد
پیامها: 1. تسبیح، سجده و عبادت پروردگار از عوامل شرح صدر و داروي فشارهاي روانی مخالفان است. 2. بر پرستش و بندگی
تفسیر قرآن مهر جلد یازدهم، ص: 195 *** «2» . خدا مداومت کنید که انسان را به مرحلهي یقین میرساند
بخش